آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

جایگاه بهزیستی در راه اجتماعی

پیچیدگیهای ناشی از حیات ماشینی در هزاره سوم منجر به بروز مشکلات جدی در جوامع مختلف میشود بویژه در جوامعی که در حال گذار از رویکرد سنتی به رویکرد صنعتی هستند این پیچیدگی ، فکر وذهن اندیشمندان و برنامه ریزان مقوله مهم رفاه اجتماعی را به چالش می طلبد . اینک چالش مهم رفاه اجتماعی تنها تامین حد اقل نیازهای معیشتی نیازمندان نیست بلکه در این مقوله مهم ، دید گاه حمایتی سنتی برای قشری خاص منسوخ شده و دایره خدمات رفاه اجتماعی گسترش یافته و تقریبا شامل کلیه ابعاد زیستی شهروندان جوامع گوناگون از لحظه تولد تا هنگام مرگ میشود ( من المهد الی اللحد ) از توسعه آموزشهای پیش دبستانی گرفته تا آموزش مهارتهای زندگی برای شهروندان ، از بیمه های عام و خاص گرفته تا غنی سازی اوقات فراغت برای سنین مختلف جمعیتی ، از مقوله امنیت گرفته تا بهبود تغذیه لایه های گوناگون جمعیتی ، از مبحث اشتغال گرفته تا تامین حقوق بازنشستگان و تامین رفاه ایام سالمندی و ... مباحث مختلفی هستند که همه و همه امروزه در رفاه اجتماعی مورد مداقه و توجه برنامه ریزان قرار میگرند .

اینک سازمان بهزیستی به عنوان تنها متولی دولتی مقوله مهم رفاه اجتماعی در جمع تعداد کثیری از سازمانها و ارگانهای عمومی و غیر دولتی دست اندرکاراین مبحث ، بایستی تمام تلاش و همت خود را در جهت ایفای نقش تخصص محو ری و پرهیز از رویکرد سنتمداری با بهره گیری از تجارب صاحبان علوم اجتماعی بویژه کارشناسان ،پیشکسوتان و منابع انسانی درون سازمانی به سر انجام رساند. و بر متولیان امر رفاه است که پتانسیل های سازمان بهزیستی را به عنوان تهدید تلقی ننموده و فارغ از نگرشهای خاص از آن به عنوان یک فرصت طلایی بهره جسته و با واگذاری امور مهم به کاردانان، ثمره شیرین این اعتماد در آینـده ای نزدیک در ابعاد مختلف زیستـی آحاد مردم بویژه اقشار آسیب پذیر به صورت نشاط‌ ، شادابی ، سرزندگی ، ارتقاء و توسعه سلامت ، افزایش امید بزندگی ، افزایش مباهات و فرهمندی ملی ، کاهش

بسیاری از آسیب های اجتماعی حاصل زیاده روی عده ای محدود است

وزیر رفاه و تامین اجتماعی: بسیاری از آسیب های اجتماعی حاصل زیاده روی عده ای محدود است

تهران- خبرگزاری ایسکانیوز: وزیر رفاه و تامین اجتماعی تاکید کرد: در حال حاضر بسیاری از آسیب های اجتماعی کشور حاصل زیاده روی عده ای محدود است که فقط به فکر منافع خود بوده و از زیان این آسیب ها بی خبر هستند.  
به گزارش روز دوشنبه خبرنگار باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران "ایسکانیوز"، دکتر عبدالرضا مصری در همایش پنجاهمین کنگره علمی حرفه ای مددکاری اجتماعی در ایران افزود: امیدواریم لایحه نظام مددکاری کشور خیلی سریع در دولت مطرح شده و بعد از تصویب آن به مجلس برود تا ثمره تلاش مددکاران بی نتیجه نماند.
وی ادامه داد: پیچیدگی های مختلف و مشاغل گوناگون امروز می طلبد که مددکاری از سیستم های سنتی در قالب خانواده و در قالب یک حرفه آرام آرام به سمت کارهای تخصصی و تعیین گروه های هدف رود.
وزیر رفاه و تامین اجتماعی گفت: بیشترین دقت و فعالیت مددکاران باید به سمت پیشگیری آسیب ها رفته و از این طریق با وجود طعم دلنشین درمان، برنامه های جدی تر را در زمینه پیشگیری باید اجرا کرد.
وی تصریح کرد: هنر تاثیرگذاری مددکار بر روی مددجو و اینکه خود مددکار به کاری که می کند باور و یقین داشته باشد باعث خواهد شد که در عمل نیز این حرفه به درستی نمایان شود.
مصری بر برنامه ریزی روانی در کنار برنامه ریزی های اقتصادی و سیاسی تاکید کرد و گفت: امیدواریم در تمام زمینه ها مددکار تخصصی ایجاد شود تا گره ذهنی جامعه شناسایی شود.
وی با اشاره به اینکه مددکاران اجتماعی فاصله های میان افراد را در جامعه به حداقل می رسانند پیشنهاد داد: مددکاران کشور می توانند خاطرات خود را به دبیرخانه مرکزی ارسال کرده و از مجموع این خاطرات ارزشمند کتابی منتشر شده و علاوه بر رفع کمبود کتاب در این زمینه می توان از آن در سریال های تلویزیونی نیز بهره برد.

نقش خانواده در آگاهسازی جوانان ونوجوانان

براى پیشگیرى از عادات و رفتارهاى منفى و غیرسالم جوانان و نوجوانان، هیچ گاه نباید صبر کرد تا آنان با چنین مشکلاتى درگیر شوند و آن گاه درصدد یافتن راه حل و شیوه مقابله با آن برآیند. از طرف دیگر، با نادیده گرفتن و یا انکار واقعیات موجود، نه تنها نمى توان مشکلى را حل کرد، بلکه فرصت یافتن راه حل هم از دست مى رود. بهاى پیشگیرى مؤثر از اعتیاد جوانان، همانا هوشیارى همیشگى والدین و اعضاى مؤثر خانواده است.

جوانى نمایانگر رشد، بلوغ و تشکیل عادات پایدار فردى است. جوانى دوره اى است که با گذر از انواع هیجان ها، آشوب  ها و آشفتگى هاى روحى- روانى گوناگون به سوى رشد اجتماعى سالم در حال تحول است. نتایج تحقیقات بى شمارى نشان مى دهند، نوجوانان و جوانانى که ارتباط صمیمانه و نزدیکى با اعضاى خانواده شان دارند و از بودن در جمع آنها احساس رضایت و شادى مى کنند، کمتر به دنبال رفتارهاى ناسالم مى روند.

 

 

از جمله راهکارهاى مؤثرى که والدین مى توانند به منظور پیشگیرى از اعتیاد جوانان و نوجوانان به مصرف مواد مخدر به کار بست، عبارت اند از:  

 

1)  معیارهاى «خوب بودن» و «بد بودن» را به فرزندان خود یاد بدهند.

ارزش هاى پسندیده اخلاقى، رفتارهاى مناسب اجتماعى، انتظارات جامعه از یک نوجوان مسئول، اهمیت رشد و بالندگى نوجوان براى پیشرفت اجتماعى که در آن زندگى مى کند و... را به آنها بیاموزند.

 

2)  به نوجوانان بیاموزید در برابر اجراى مقررات و قوانین حاکم بر خانه، مدرسه و اجتماع، جدى، مسئول و هوشیار باشند.

رعایت آئین نامه  هاى انضباطى و ضوابط و قوانین مدونى که در مدارس اجرا مى شوند، مى تواند مانعى بر بسیارى از کجروى هاى اجتماعى شوند. اهمیت به نظم و انضباط، داشتن رفتارهاى موجه، شیوه تفکر سالم و... از نکات ارزشمندى است که مى توان به نوجوانان و جوانان یاد داد. آنها باید بدانند که هرگونه دسترسى به مواد مخدر چه جرایمى به دنبال دارد و چه مجازات هایى را باید متحمل شوند.

 

3) سعى کنید الگوى رفتارى خوبى براى فرزندان نوجوان خود باشید.

او همواره نظاره گر اعمال و رفتارهاى شماست. والدینى که خود، سیگار مى کشند  یا در مصرف داروهاى مسکن و خواب آور افراط مى کنند  یا نگرش و دیدگاه شفاف و مشخصى در برابر مصرف مواد مخدر به فرزندان شان ارائه نمى کنند، راه را براى انحراف و تصمیم گیرى هاى نامناسب جوانان هموار مى سازند. به اختلاف بین حرف و عمل خود آگاه باشید. نوجوانان به این تناقضات بسیار حساس هستند و به راحتى ارزش ها و عقایدشان را زیر پا خواهند گذاشت.

 

4) عزت نفس، خویشتن دارى و اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کنید.

فرصت ها و موقعیت هایى براى فرزند نوجوانتان پیش آورید تا او بتواند پیروزمندانه به اهدافش برسد. او را به دلیل توانایى ها و استعدادهایش تشویق و حمایت کنید. این کار به او کمک مى کند تا احساس خوبى نسبت به خودش پیدا کند. برداشت هاى جوان نسبت به توانایى ها و استعدادهایش مهمترین تأثیر را بر عزت نفس او مى گذارند. هنگامى که والدین درمى یابند تجربه هاى دشوار زندگى، اعتماد به نفس و خویشتن دارى نوجوان شان را تحت تأثیر قرار داده است، باید به او کمک کنند تا با انتخاب راه و مسیر درست زندگى، خود را از انحطاط، تسلیم و بى ارزشى نجات دهد.

 

5)  ارتباط مؤثر و صمیمانه اى با نوجوان (یا جوان) برقرار کنید.

گوش دادن به صحبت هاى او، حمایت از رفتارهاى مثبت، پسندیده و سالم، توجه کردن به احساسات و عواطف او و پذیرش بى قید و شرط جوانان و نوجوانان به آنها کمک مى کند تا با ایجاد رابطه اى نزدیک و صمیمانه با والدین خود درصدد مقابله با بحران هاى زندگى برآیند. دیدگاه ها و اعتقادتان را با صبورى و انعطاف پذیرى به جوانان بیاموزید. اجازه دهید تا با بحث و گفت وگو احساس مسئولیت، ارزشمندى و خودکارآمدى در آنها رشد یابد. در دوران نوجوانى، فرزندان ما دست به شناخت، ماجراجویى، کنجکاوى و خطر کردن مى زنند، در این جا وظیفه والدین و مربیان است که سعى کنند با گزینش روش هاى معقول و سنجیده راه رسیدن به استقلال فردى و رشد اجتماعى را براى آنها روشن سازند.

 

6)  فرصت هایى براى او ایجاد کنید تا مسئولانه درباره کارهاى روزانه خودش تصمیم گیرى کند.

به او یاد بدهید که چگونه با افراد دیگر اجتماع ارتباط برقرار کند.مثلاً زمانى که تنها در جمعى حضور دارد، چه باید بگوید، چه کار باید بکند و... در نظر داشته باشید اگر او فرد شلخته و بى بندوبارى نباشد، در مقابل تعارف دوستانش براى سیگار کشیدن و... مطیع نخواهد شد. هر اندازه که تأثیر دوستان و همسالان جوان بر او زیاد شود، نقش والدین و راهنمایانش براى هدایت او کم رنگ تر خواهد شد. هر اندازه والدین، جوان را به حال خود واگذارند، او را در برابر محیط و اجتماع آسیب پذیرتر ساخته اند و بعدها براى این تسلیم باید بهاى سنگین ترى بپردازند. والدین باید با درک تأثیر همسالان بر فرزندشان آنان را براى مقابله با فشارها و تحریکات موجود آماده کنند. توان «نه گفتن» و داشتن رفتارى مستقلانه و صحیح را در آنان باید تشویق و تمجید کرد. باید به جوان یاد داد که «نه گفتن» او دلیل بر احترام او به خودش است. از آنها بخواهید که به هنگام احساس خطر، قدرت ترک محل را داشته باشند.

 

7)  نسبت به احساس افسردگى، بى حوصلگى و انزواطلبى فرزند نوجوان تان حساس و هوشیار باشید.

نوجوانى که دچار افکار پریشان و مأیوس کننده مى شود، قابل تأمل و بررسى است، زیرا او اساساً پیامدهاى رفتارى خودش را نمى داند. افسردگى براى این گروه از نوجوانان ممکن است زمینه ساز بسیارى از آسیب هاى اجتماعى مثل روى آوردن به سیگار، مواد مخدر، اعتیاد، فحشاء، بزهکارى و... شود. والدین باید رفتارها و عادات فرزندان نوجوان شان را که احتمال مى دهند به دلایلى منجر به افسردگى در آنان شود، مد نظر داشته باشند.

 

8)  واقعیت هاى اجتماع را به فرزند نوجوان (یا جوان)خود گوشزد کنید.

گروهى از والدین تصور مى کنند با مطرح نکردن مشکلات گوناگون جامعه و سرپوش گذاشتن بر حقایق تلخ زندگى، روش مناسبى براى حمایت از فرزندشان انتخاب مى کنند. در حالى که آنان نیاز دارند تا اطلاعات صحیحى در باره مسائل جامعه اى که در آن زندگى مى کنند، داشته باشند و در این زمینه بهترین راهکار آن است که پدر و مادر سعى کنند با یافتن منابع و مدارک علمى و موثق، اطلاعات و دانسته  هاى خانواده شان را ارتقا دهند و راهنماى معتمدى براى فرزندان شان باشند. هدایت سالم والدین و مربیان دلسوز، بسیار ارزشمندتر از دوستى  هاى بحران زا و دشوار است.

 

به طور خلاصه آن چه والدین مى توانند درباره مواد مخدر به نوجوان شان بیاموزند، مى تواند در زمینه پزشکى (آسیب  هاى بدنى ناشى از مصرف مواد مثل ابتلا به ایدز،  هپاتیتو انواع بیمارهاى قابل انتقال از طریق تزریق) یا روان شناختى (آسیب هاى رفتارى ناشى از مصرف مواد مثل بزهکارى، فحشاء، جنایت و...) و یا حتى عواقب قانونى دستگیر شدن همراه با مواد مخدر و مسائل قضایى متعاقب آن باشد. آنها باید از همان ابتدا «مواد» را نپذیرند؛ آنها باید چنان تعلیم ببینند که اساساً هیچ گرایشى به مواد مخدر پیدا نکنند و با قاطعیت تمام، دست رد به سینه دوستان و افراد ناباب جامعه بزنند. جوانان و نوجوانان مى توانند با استفاده از یادگیرى مهارت هاى زندگى و شیوه هاى حل مشکلات، راه هاى مقاومت و استقامت در برابر مصرف مواد را بیاموزند.

 

منظور از مهارت هاى زندگى، مهارت هایى است که :

vنوجوان را براى ورود به اجتماع و زندگى جمعى آماده مى سازند.

vکودک و نوجوان در کنار آموزش علوم و فنون مختلف مى آموزد تا بتواند شناخت درستى نسبت به خود، سایر افراد و محیط برقرار سازد و به حل مشکلات خود و اجتماعش کمک کند.

vموجب پرورش استعدادها و توانایى هاى نوجوان مى شوند تا او بتواند با چالش ها و مشکلات زندگى روزمره مقابله کند.

 

بالاخره آن که مهارت هاى زندگى عبارت اند از مهارت حل مسئله، مهارت تصمیم گیرى مناسب، مهارت برقرارى روابط اجتماعى با دیگران، اعتماد به نفس براى ورود به اجتماع، شناخت خطرات گوناگون، مهارت تفکر انتقادى، نوعدوستى و همدلى، شناخت هویت ملى خود، احترام به حقوق افراد، توانایى «نه» گفتن به خواسته هاى غلط دیگران، شناخت خود و استعدادهاى خود، انتخاب هدف هاى واقع بینانه براى زندگى، داشتن تفکر خلاق، روحیه استقلال طلبى و مسئولیت پذیرى، روش حل اختلاف، داشتن نگرشى مثبت به زندگى و....

 

نگرش ها و عاداتى که بچه ها در دوران کودکى از پدر و مادر خود مى آموزند، پایه و بنیانى براى بسیارى از تصمیم گیرى هاى آینده آنان خواهد بود. اغلب نوجوانان ۱۳- ۱۲ ساله شاید هنوز آمادگى پذیرش خطرات و مضرات ناشى ازاعتیاد را نداشته باشند، اما به راحتى مى توانند درس هاى ساده اى درباره نحوه تصمیم گیرى صحیح، اطاعت از قوانین و مقررات خانه و مدرسه (اجتماع)، نحوه حل مسائل و مشکلات روزانه، مسئولیت پذیرى و تقویت خودپنداره شان یاد بگیرند. به عنوان پدر و مادرى آگاه به مسائل و مشکلات نوجوانان، همواره محبت کردن به آنان را باید به خاطر داشت، آنها باید دریابند که مى توانند به پدر و مادر خود اعتماد کنند و نگرانى ها و تشویش هاى شان را در زندگى- هر چه که باشد- با آنها در میان گذارند. نتایجى که طى پژوهش هاى گوناگونى به دست آمده است نشان مى دهد، نوجوانانى که از بودن در خانواده شان احساس رضایت و خشنودى داشته اند و روابط صمیمى و گرمى بین اعضاى خانواده وجود داشته است، کمتر به دنبال سیگار، الکل و انواع مخدرها بوده اند. این یافته ها نشان مى دهند که قشر وسیعى از خانواده ها مى توانند با برقرارى روابط سالم بین اعضاى خود و آموزش هاى صحیح و زودهنگام فرزندان خود، آنان را از ابتلا به بسیارى از معضلات و گرفتارى هاى گوناگون اجتماعى نجات دهند. هیچ گاه نقش خودتان را بر افکار، اندیشه ها و آینده قشر جوان جامعه دست کم نگیرید.

 

منابع :

مشکلات نوجوانى و جوانى / تألیف ابوالقاسم اکبرى .

آسیب شناسى کجروى هاى اجتماعى/ تألیف دکتر محمد حسین فرجاد.

 

مهارتهای زندگی

همکاری کردن

 

همکاری صفتی اجتماعی است که از محیط خانواده آموخته شده و در محیط مدرسه تقویت   می شود. همکاری فعالیت دسته جمعی برای رسیدن به هدفی مشترک است که برای همه ارزشمند باشد. میزان همکاری افراد یک جامعه تعیین کننده پیشرفت آن جامعه است. افرادی که با هم همکاری می کنند به نتایجی می رسند که تنها با تلاش یک نفر به انجام نمی رسد.

مدرسه مکان مناسبی برای آموزش نحوه همکاری می باشد. کودکان ما بایستی یاد بگیرند علاوه بر شرکت در فعالیتهای رقابت آمیز که در آنها همواره یک نفر برنده و بقیه افراد بازنده هستند در فعالیتهایی نیز شرکت کنند که بازنده نداشته و همه در کنار یکدیگر بتوانند به موفقیت برسند.

 

فواید آموزش نحوه همکاری به کودکان

1.    بچه ها در کنار یکدیگر و با همکاری یکدیگر بهتر می توانند مطالب جدید را یاد بگیرند.

2.    بچه ها با همکاری با یکدیگر مهارتهای اجتماعی را فرا می گیرند. آنها یاد می گیرند چگونه مسائل خود را حل کنند، با دیگران رابطه خوبی برقرار کرده، بهتر صحبت کرده و بهتر فکر کنند و همچنین به خود احترام بیشتری گذاشته و متکی به نفس باشند.

3.    آنها بهتر و عمیق تر به مسائل نگریسته و در نتیجه توانایی های خود را بهبود می بخشند.

4.    بچه ها یاد می گیرند که چگونه به عقاید و نظرات دیگران اهمیت بدهند.

 

در محیطی که همکاری وجود دارد :

1.    افراد به یک هدف مشترک معتقد و پایبند هستند.

2.    افراد به یکدیگر احترام گذاشته و به هم اعتماد می کنند.

3.    افراد نسبت به چیزهایی که برای خود و دیگران اهمیت داشته و ارزشمند است آگاهند.

4.    افراد به یکدیگر علاقه و الفت نشان می دهند.

5.    افراد متقابلا به یاری همدیگر شتافته و یاران خود را در مقابله با مسائل تنها نمی گذارند.

 

 

احساس و هیجان

آیا تا حال احساس غم یا اندوه، شادی یا لذت، تنفر یا بیزاری، عصبانیت یا پرخاشگری، حسادت یا رقابت ... داشته اید؟

آیا فکر می کنید کسی هست که این احساسات را تجربه نکرده باشد؟ مسلما پاسخ این سوا ل منفی است. گاهی مممکن است آرزو کنیم ایکاش هیچگاه دچار احساسات منفی چون خشم، غم، ناراحتی و عصبانیت نمی شدیم. اما فکر می کنید اگر این احساسات را تجربه نمی کردیم چه اتفاقی می افتاد؟ احساس عصبانیت به ما کمک می کند که برای حق و حقوق خود تلاش کرده و آن را بدست بیاوریم.

احساس ترس ما را از خطر آگاه کرده و از آن دور می کند. بنابراین احساسات لازمه زندگی بشر بوده و در واقع نشانگر زنده بودن ما هستند.

 

 

 

احساسات و روابط

انسانها موجودات اجتماعی هستند و دائم در حال ارتباط با یکدیگر می باشند. رفتار دیگران تاثیر زیادی بر روی احساسات ما دارد. وقتی رفتار دیگران را حاکی از بی ملاحظه گی و بی عدالتی تفسیر کنیم دچار احساس عصبانیت و انتقام جویی می شویم. و بالعکس وقتیکه رفتارهای آنها را منصفانه و دوستانه تلقی می کنیم احساس قدردانی و عشق در ما بوجود    می آید. با این حال انسانها بسیار متفاوت هستند و واکنشهای آنها نسبت به اتفاق یکسان متفاوت است. ممکن است رفتار فردی برای ما عادی، برای دیگری ناراحت کننده و برای کس دیگر توهین آمیز تلقی شود.

 

کنترل خشم

خشم واکنشی شدید نسبت به چیزی است که باعث آزار ما گردیده است. همه انسانها گهگاه دچار خشم می شوند. کودکان هم عصبانی می شوند. کنترل و مهار کردن این احساس در بهبود ارتباطات ما بسیار موثر است. بهتر است که روشهای کنترل خشم را از کودکی به بچه ها آموزش داد.

در این فصل شما بعنوان بهورز یا رابط بهداشتی یاد می گیرید که به کودکان و دانش آموزانی که به نوعی با آنها سرو کار دارید راه های کنار آمدن با خشم و عصبانیت را آموزش دهید.

 

علایم خشم

مهمترین علایم خشم، نشانه هایی است که در بدن ایجاد می شود از جمله تپش قلب، لرزش دستها و بدن، قرمز شدن صورت، رنگ پریدگی، سفت شدن عضلات، لرزش صدا، درد معده و ... . نشانه های دیگر عبارتند از تغییر حالات صورت، تغییر لحن و شدت کلام، حرکات تند بدن (مشت کردن دستها، کتک زدن و ...)

 

آموزش و کنترل خشم به کودکان

·        به کودکان یاد دهید که در زمانی که عصبانی می شوند خود را با کار دیگری سرگرم نمایند مثلا به موسیقی گوش بدهند، نقاشی بکشند، قدم بزنند، بدوند یا با وسایل بازی و خمیر بازی خود را سرگرم کنند.

·        به کودکان کمک کنید که بگویند از چه ناراحت و عصبانی هستند.

·        به کودکان یاد دهید که خواسته های خود را به روشنی بیان کنند.

·        ضمن آرام کردن کودک، از او بخواهیم که در هنگام عصبانیت تصمیم گیری نکند.

·        می توان به کودکان آموخت که در هنگام خشم در آن محل باقی نمانده و محیط خود را عوض کنند.

·        می توان حس شوخی را در بچه ها پرورش داد. شوخی وسیله بسیار مهمی برای کنترل خشم است.

·        به بچه ها بگوییم که در هنگام عصبانیت حق دارند چه کار بکنند و چه رفتارهایی ممنوع است.

·        به بچه ها یاد دهیم که در هنگام عصبانیت مثبت فکر کنند.

·        در مورد بچه های بزرگتر به آنها یاد دهید که احساساتشان را بنویسند.

_ توجه داشته باشید که شما بعنوان بزرگتر برای بچه ها الگو هستید رفتار موثر و مثبت شما می تواند به آسانی توسط کودکان آموخته شود. همچنین در اینگونه مواقع سعی نکنید خشم کودک را کوچک نشان دهید، از خودتان برای کودک مثال نزنید مثلا نگویید ما وقتی بچه بودیم اینکار را می کردیم.

 

 

 

ارتباط

ارتباط وسیله ای است که بوسیله آن اطلاعات رد و بدل می شود. ارتباط در همه جا و همه زمانها وجود دارد. حتی هنگامی که سکوت می کنیم باز هم به نوعی با دیگران ارتباط برقرار می کنیم. ارتباط می تواند بصورت کلامی و یا غیر کلامی برقرار شود. شما می توانید به درخواست غیر منطقی دوستی پاسخ بدهید (ارتباط کلامی) یا تنها با اشاره سر و صورت مخالفت خود را به او نشان دهید(ارتباط غیر کلامی). ارتباط چه بصورت کلامی و چه غیر کلامی مراحلی را طی می نماید. اولین قدم شنیدن، دیدن، لمس کردن، بوییدن و چشیدن کلام است که بوسیله این حواس پنجگانه ما از حضور پیام آگاهی می یابیم. سپس ذهن ما به شناسایی پیام می پردازد مثلا صدای مادرمان را از صدای زن همسایه تشخیص می دهد. در مرحله بعدی ذهن ما بر اساس تجربیات قبلی، خاطرات و اندوخته های خود به ادراک پیام    می پردازد. مثلا متوجه می شود که هر وقت مادرمان با این لحن صحبت می کند در واقع از ما انتظار کمک دارد.

·        توجه داشته باشید که در بیشتر مواقع ما از فرآیند انتقال اطلاعات آگاه نیستیم. هدف اصلی ارتباط برقراری ارتباط کامل است. منظور از ارتباط کامل این است که گیرنده پیام بطور کامل به هدف اصلی فرستنده پیام دست یابد. اما همواره ارتباط کامل میسر نمی شود.

 

عواملی وجود دارند که در برقراری ارتباط کامل یا ناکامل نقش دارند:

1. عوامل شخصی مثل هیجانات (شادی، خشم، نفرت، علاقه ...) اطلاعات و تجربیات قبلی (خاطرات خوب و بد و ...) مهارتهای کلامی و غیرکلامی (هنر خوب شنیدن، خوب دیدن، خوب فهمیدن یا برعکس خوب گوش نکردن، با دقت نگاه نکردن و خوب درک نکردن و ...)

2. عواملی که به وسایل ارتباطی مربوط می شود مثلا یک معذرت خواهی کتبی یا شفاهی که می تواند خوب، کافی و رسا یا بد، ناکافی و نارسا باشد.

3. عواملی که به نوع و روش ارتباط مربوط می شود. مثلا تصمیم گیری برای این که آیا بهتر است یک درخواست مهم را مستقیما و رو در رو مطرح کرد و یا اینکه تلفنی انجام بدهیم.

بطور خلاصه همه این عوامل می تواند منجر به برقراری یک ارتباط کامل شده یا اینکه از شکل گیری آن جلوگیری نماید.

 

 

حل مسئله و تصمیم گیری

زندگی پراز فرصت ها و شرایط متنوعی است که همه ما را بر آن می دارد که از میان شرایط مختلف به انتخاب بهترین فرصت ها بپردازیم. درعین حال مشکلات و پیچیدگی های زندگی اقتضا می کند که ما را برای حصول به موفقیت مسایل مختلف زندگی خود را حل و فصل نماییم.

بنابراین مهارتهای حل مسئله و تصمیم گیری، مهارتهایی ضروری برای زندگی به شمار می روند که قابل آموزش و تقویت می باشند.

موفقیت عاملی است که به میزان زیادی به نحوه  حل مسایل و همچنین تصمیم گیری در مراحل مختلف زندگی بستگی دارد. کسانی در عرصه زندگی موفق هستند که تصمیمات بهتری برای زندگی خود گرفته و مشکلات و مسایل زندگی را با حداقل هزینه و اتلاف وقت حل می نمایند. در عین حال تفکر خلاق و تفکر انتقادی دو مهارتی است که به حل موثر مسایل و همچنین اتخاذ تصمیم مناسب کمک می نمایند.

در ذیل چند توصیه عملی برای تقویت مهارتهای حل مسئله و تصمیم گیری در کودکان ارائه  می شود.

 

تمرینهایی با کودکان

1-    یک مسئله عملی را برای کودکان مطرح کرده و از او بخواهید راههای مختلف آن را بررسی نماید. مثلا بگویید که اگر در خیابان شلوغی متوجه شوید که پول خود را گم کرده اید و حالا برای برگشت به خانه پولی بهمراه ندارید چه می کنید؟ توجه کنید که هیچکدام از راه حل های کودک را رد نکنید حتی اگر به نظر غیر منطقی برسد. در این تمرین هدف این است که کودک یاد بگیرد برای حل مسائل راه های مختلفی وجود دارد.

2-    در این تمرین از کودک بخواهید تصمیم هایی را که قبلا اتخاذ کرده را مورد قضاوت و بررسی قرار داهد. مثلا وقتی که کیف پولی را در خیابان پیدا کردی؟ آیا سپردن آن به مسجد محل یا مغازه روبرو کار مناسبی بود یا خیر؟ آیا کیف به دست صاحبش رسید یا خیر؟ آیا از تصمیمی که گرفته بودی راضی هستی ؟ آیا اگر دوباره این اتفاق بیفتد همان تصمیم را می گیری یا خیر؟ و ... . اینگونه سوا لها باعث می شود که بچه ها نسبت به تصمیم گیری های خود آگاهانه تر و مسئولانه تر برخورد نمایند.

3-    در این تمرین داستانی را برای کودک بخوانید و از او بخواهید تا تصمیمات قهرمان داستان را بررسی کند و بگوید که اگر او به جای آن قهرمان بود چه تصمیمی اتخاذ  می کرد.

4-    در منزل یا محل مدرسه تصمیم گیری های کوچکی را به عهده کودک بگذارید. مثلا به او بگویید می توانید با پولی که دارد برایش لباس، اسباب بازی، کفش و ... خریداری کرده و یا اینکه آن را برای کمک به بچه هایی که در زلزله خانه و زندگی خود را از دست داده اند اهدا نمایند. تصمیم هایی به عهده کودک می باشد و شما تصمیم او را حتما اجرا خواهید نمود.

 

 

خودآگاهی

منظور از خودآگاهی ادراک و برداشتی است که انسان از خود دارد. نام، جنسیت، سن، تصویری که از اندام و بدن خود داریم، نقاط قوت و ضعف جنبه هایی از خودآگاهی ما را تشکیل می دهند که از سنین بسیار پایین و در هنگام کودکی شکل می گیرد.

در سنین قبل از دبستان پدر و مادر و در سنین مدرسه معلمین، همکلاسی ها و سایر افرادی که کودک با آنها سر و کار دارد، نقش بسیار مهمی در تشکیل خودآگاهی انسان دارند. رفتار نادرست اولیا و مربیان در این سنین می تواند به رشد و خودآگاهی مثبت و همچنین عزت نفس کودک لطمات جدی وارد آورد که ترمیم آنها به سادگی امکان پذیر نباشد. والدین یا معلمینی که بچه ها را با واژه های نامطلوب و خشن مثل شرور، شیطان بد و ... خطاب می کنند در واقع در ایجاد یک خودآگاهی منفی در کودکان نقش دارند و بالعکس رفتار صحیح والدین، معلمین و مربیان می تواند در ایجاد حس عزت نفس در کودکان تاثیر زیادی داشته باشد.

منظور از عزت نفس این است که کودکان خود را افراد منحصر به فرد دانسته و نسبت به توانایی ها و ضعف های خود آگاهی داشته باشند.

شما به عنوان بهورز یا رابط بهداشتی با کودکان، والدین و افراد زیادی سر و کار دارید دانش شما در زمینه چگونگی رفتار با کودک می تواند به میزان زیادی به مشکلات اینگونه افراد کمک نماید. در ذیل نمونه ای از توصیه هایی که می توانید به والدین و مربیان کودک ارائه دهید عنوان می شود.

·        فراموش نکنید اجرای این توصیه ها فقط در شرلیطی امکان پذیر می شود که شما توانسته باشید با مخاطبین خود ارتباط خوبی برقرار کرده و اعتماد آنها را جلب کرده باشید.

 

توصیه هایی به والدین برای افزایش عزت نفس کودکان

1- علایق و توانائی های کودک خود را شناخته و آنها را تشویق نمایید.

2- از روشهای مختلفی برای تشویق استفاده کنید مثلا کودک را نوازش کنید، با کلمات مثبت او را تحسین کنید، برای او جایزه بخرید، فعالیتهای مورد علاقه کودک را بعنوان تشویق کننده مورد استفاده قرار دهید مثلا اگر دوست دارد به پارک، خانه اقوام و .... برود در هنگام تشویق خواسته او را انجام دهید.

3- انتظارات زیادی از کودک نداشته باشید، کوچکترین تغییری را تشویق نمایید.

4- به جای کودک تصمیم نگیرد، سعی کنید به او کمک کنید تا تصمیم مناسب بگیرد.

5- خیلی از کودک محافظت نکنید اجازه دهید گاهی خودش به امتحان و آزمایش راه های جدید بپردازد.

6- از کودک انتظار نداشته باشید که همیشه کامل و بدون عیب و نقص باشد.

7- به فرزندان خود وعده هایی ندهید که قادر به انجام آن نباشید.

8- اوقاتی را به کودک اختصاص داده و با او ارتباط برقرار کنید.

9- کودک خود را سوای خصوصیات مثبت و منفی بپزیرید.

10- به کودک یا دهید که هر زمانی که کار خوب انجام می دهد خود را با جملات مثبت تشویق کند. « مقلا عجب کار خوبی انجام دادم»، «چقدر تکالیفم را خوش خط نوشتم»

11- به کودکان خود مهارتهای اجتماعی را یاد بدهید. کودکانی که از مهارتهای اجتماعی برخوردارند، بیشتر با عکس العمل های مثبت دیگران روبرو می شوند در نتیجه به غزت نفس بالاتری دست خواهند یافت. منظور از مهارتهای اجتماعی مهارتهایی نظیر برقراری ارتباط موثر با اطرافیان، کنترل خشم، توانایی حل مسئله، درک احساس دیگران و قدرت همکاری است.

 

 

تفکر خلاق

انسان موجودی خلاق با توانایی های بیکران در ایجاد و خلق راههای جدید است. سیر حرکت انسان رو به آینده است و نیازها و مسایل و مشکلات امروزی وی با فردا بسیار متفاوت است.

توانایی بشر در خلق و ایجاد راههای نوین زندگی ، او را قادر می سازدکه متناسب با شرایط زندگی جدید سبک ها و روش های خاصی را ابداع نماید.

تفکر خلاق: تفکر خلاق عبارت است از برقراری ارتباط میان چیزهایی که ظاهرا با یکدیگر ارتباط ندارند و یافتن راه های تازه به نحوه معنادار.

 

توصیه های عملی به والدین برای پرورش تفکر خلاق در کودکان

1- وقتی کودک شما چیزی تازه خلق می کند (نقاشی یا کاردستی خلاقانه) او را تشویق کنید.

2- اوقاتی را به کودکان اختصاص داده و آنها را درگیر فعالیتهای ساده روزمره کنید. مثلا کودک را به باغچه برده و با کمک وی گیاهان را وجین کرده و یا بیارایید.

3- کودکان را در شرایطی قرار دهید تا فکر کرده و در مورد مسائل مختلف به اندیشه بپردازند. مثلا چراغ قوه ای را باز کرده و از کودک بخواهید که آن را به شکل اول درآورد.

4- برای کودک گلدان تهیه کنید و مراحل کاشت، مراقبت روزانه یک گیاه را به او واگذار نمایید.

5- کودک را ترغیب کنید تا به مطالعه و جستجو در کتابخانه پرداخته و پاسخ برخی از سوالات خود را پیدا نماید.

6- با طرح سوالاتی که پاسخ درست یا غلط ندارد به کودک کمک کنید تا به تفکر بپردازد. مثلا از او بپرسید : فکر می کنی اگر برق اختراع نشده بود چه اتفاقی می افتاد؟

7- بعضی از تصمیمات ساده را به عهده کودک بگذارید. مثلا از او بپرسید که دوست دارد رنگ لباس یا اتاقش چه رنگی باشد.

 

 

تفکر انتقادی

تفکر انتقادی تفکر صحیح و استدلالی برای ارزیابی مسائل است. در دنیای امروز، انسان با انتخابهای زیادی مواجه است. شبکه های اطلاع رسانی تلویزیون، سینما، شرکت های کوچک و بزرگ تبلیغاتی و ... به کودکان و بزرگسالان می گویند که تولیدات و محصولات آنها بهترین نوع می باشد. در هنگام خرید کالا همه فروشندگان مدعی هستند که کالای آنها بی نظیر بوده و دارای بالاترین کیفیت می باشد در عین حال فروشندگان و مروجین مواد غیر قانونی (الکل، مواد مخدر و ...) به دنبال یافتن مصرف کنندگانی هستند که وعده های آنها را مبنی بر خوب و مفید بودن این محصولات را خوش بینانه باور نمایند. بنابراین کودکان ما در معرض پذیرفته عقاید، تبلیغات و... غلط و ناصحیح و همچنین عقاید، تبلیغات صحیح و مناسب قرار دارند. قدرت تشخیص خوب و بد، درست و نادرست چیزی است که بعنوان یک مهارت زندگی قابل آموزش می باشند.

 

توصیه های عملی به والدین برای پرورش تفکر انتقادی در کودکان

1- از کودک بخواهید که به اطراف خود نگاه کرده و هر چه می بیند را نام ببرد.

2- در شرایط مختلف از کودک سوالاتی بپرسید که او را وادار به نگاه کردن به گذشته نماید.

مثلا بزرگترین فروشگاهی که تا حال رفته ای کجا بوده است؟ قیمت کدام عروسک ارزانتر بود؟

کدام عروسک بهتر و بادوام تر بود؟

3- از کودک بخواهید که در مورد موضوعات مختلف به حدس و گمان بپردازد. فکر می کنی کدام بازی کامپیوتری جالب تر است؟ فکر می کنی کدامیک از این کیف ها جادارتر باشد؟ و ... سپس می توانید حدس های او را به بوته آزمایش بگذارید و درست و یا غلط بودن آن را به او منعکس نمایید.

4- وقتی کودک را به خرید می برید از او بپرسید که آیا قیمت این کالا مناسب است. آیا اصولا خرید آن کالا خوب و به صرفه هست یا خیر؟ و ...

5- خصوصیات یک شی را برای کودک بگویید و از او بخواهید نام شی را حدس بزند.

6- کودکان را ترغیب کنید تا در مورد مسائل مختلف از بزرگترها سوال نمایند. مثلا از اطرافیان خود در مورد شغل آنها، نحوه انجام آن و موفقیت آنها در آن حرفه سوال نمایند.