آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

مهارتهای زندگی

همکاری کردن

 

همکاری صفتی اجتماعی است که از محیط خانواده آموخته شده و در محیط مدرسه تقویت   می شود. همکاری فعالیت دسته جمعی برای رسیدن به هدفی مشترک است که برای همه ارزشمند باشد. میزان همکاری افراد یک جامعه تعیین کننده پیشرفت آن جامعه است. افرادی که با هم همکاری می کنند به نتایجی می رسند که تنها با تلاش یک نفر به انجام نمی رسد.

مدرسه مکان مناسبی برای آموزش نحوه همکاری می باشد. کودکان ما بایستی یاد بگیرند علاوه بر شرکت در فعالیتهای رقابت آمیز که در آنها همواره یک نفر برنده و بقیه افراد بازنده هستند در فعالیتهایی نیز شرکت کنند که بازنده نداشته و همه در کنار یکدیگر بتوانند به موفقیت برسند.

 

فواید آموزش نحوه همکاری به کودکان

1.    بچه ها در کنار یکدیگر و با همکاری یکدیگر بهتر می توانند مطالب جدید را یاد بگیرند.

2.    بچه ها با همکاری با یکدیگر مهارتهای اجتماعی را فرا می گیرند. آنها یاد می گیرند چگونه مسائل خود را حل کنند، با دیگران رابطه خوبی برقرار کرده، بهتر صحبت کرده و بهتر فکر کنند و همچنین به خود احترام بیشتری گذاشته و متکی به نفس باشند.

3.    آنها بهتر و عمیق تر به مسائل نگریسته و در نتیجه توانایی های خود را بهبود می بخشند.

4.    بچه ها یاد می گیرند که چگونه به عقاید و نظرات دیگران اهمیت بدهند.

 

در محیطی که همکاری وجود دارد :

1.    افراد به یک هدف مشترک معتقد و پایبند هستند.

2.    افراد به یکدیگر احترام گذاشته و به هم اعتماد می کنند.

3.    افراد نسبت به چیزهایی که برای خود و دیگران اهمیت داشته و ارزشمند است آگاهند.

4.    افراد به یکدیگر علاقه و الفت نشان می دهند.

5.    افراد متقابلا به یاری همدیگر شتافته و یاران خود را در مقابله با مسائل تنها نمی گذارند.

 

 

احساس و هیجان

آیا تا حال احساس غم یا اندوه، شادی یا لذت، تنفر یا بیزاری، عصبانیت یا پرخاشگری، حسادت یا رقابت ... داشته اید؟

آیا فکر می کنید کسی هست که این احساسات را تجربه نکرده باشد؟ مسلما پاسخ این سوا ل منفی است. گاهی مممکن است آرزو کنیم ایکاش هیچگاه دچار احساسات منفی چون خشم، غم، ناراحتی و عصبانیت نمی شدیم. اما فکر می کنید اگر این احساسات را تجربه نمی کردیم چه اتفاقی می افتاد؟ احساس عصبانیت به ما کمک می کند که برای حق و حقوق خود تلاش کرده و آن را بدست بیاوریم.

احساس ترس ما را از خطر آگاه کرده و از آن دور می کند. بنابراین احساسات لازمه زندگی بشر بوده و در واقع نشانگر زنده بودن ما هستند.

 

 

 

احساسات و روابط

انسانها موجودات اجتماعی هستند و دائم در حال ارتباط با یکدیگر می باشند. رفتار دیگران تاثیر زیادی بر روی احساسات ما دارد. وقتی رفتار دیگران را حاکی از بی ملاحظه گی و بی عدالتی تفسیر کنیم دچار احساس عصبانیت و انتقام جویی می شویم. و بالعکس وقتیکه رفتارهای آنها را منصفانه و دوستانه تلقی می کنیم احساس قدردانی و عشق در ما بوجود    می آید. با این حال انسانها بسیار متفاوت هستند و واکنشهای آنها نسبت به اتفاق یکسان متفاوت است. ممکن است رفتار فردی برای ما عادی، برای دیگری ناراحت کننده و برای کس دیگر توهین آمیز تلقی شود.

 

کنترل خشم

خشم واکنشی شدید نسبت به چیزی است که باعث آزار ما گردیده است. همه انسانها گهگاه دچار خشم می شوند. کودکان هم عصبانی می شوند. کنترل و مهار کردن این احساس در بهبود ارتباطات ما بسیار موثر است. بهتر است که روشهای کنترل خشم را از کودکی به بچه ها آموزش داد.

در این فصل شما بعنوان بهورز یا رابط بهداشتی یاد می گیرید که به کودکان و دانش آموزانی که به نوعی با آنها سرو کار دارید راه های کنار آمدن با خشم و عصبانیت را آموزش دهید.

 

علایم خشم

مهمترین علایم خشم، نشانه هایی است که در بدن ایجاد می شود از جمله تپش قلب، لرزش دستها و بدن، قرمز شدن صورت، رنگ پریدگی، سفت شدن عضلات، لرزش صدا، درد معده و ... . نشانه های دیگر عبارتند از تغییر حالات صورت، تغییر لحن و شدت کلام، حرکات تند بدن (مشت کردن دستها، کتک زدن و ...)

 

آموزش و کنترل خشم به کودکان

·        به کودکان یاد دهید که در زمانی که عصبانی می شوند خود را با کار دیگری سرگرم نمایند مثلا به موسیقی گوش بدهند، نقاشی بکشند، قدم بزنند، بدوند یا با وسایل بازی و خمیر بازی خود را سرگرم کنند.

·        به کودکان کمک کنید که بگویند از چه ناراحت و عصبانی هستند.

·        به کودکان یاد دهید که خواسته های خود را به روشنی بیان کنند.

·        ضمن آرام کردن کودک، از او بخواهیم که در هنگام عصبانیت تصمیم گیری نکند.

·        می توان به کودکان آموخت که در هنگام خشم در آن محل باقی نمانده و محیط خود را عوض کنند.

·        می توان حس شوخی را در بچه ها پرورش داد. شوخی وسیله بسیار مهمی برای کنترل خشم است.

·        به بچه ها بگوییم که در هنگام عصبانیت حق دارند چه کار بکنند و چه رفتارهایی ممنوع است.

·        به بچه ها یاد دهیم که در هنگام عصبانیت مثبت فکر کنند.

·        در مورد بچه های بزرگتر به آنها یاد دهید که احساساتشان را بنویسند.

_ توجه داشته باشید که شما بعنوان بزرگتر برای بچه ها الگو هستید رفتار موثر و مثبت شما می تواند به آسانی توسط کودکان آموخته شود. همچنین در اینگونه مواقع سعی نکنید خشم کودک را کوچک نشان دهید، از خودتان برای کودک مثال نزنید مثلا نگویید ما وقتی بچه بودیم اینکار را می کردیم.

 

 

 

ارتباط

ارتباط وسیله ای است که بوسیله آن اطلاعات رد و بدل می شود. ارتباط در همه جا و همه زمانها وجود دارد. حتی هنگامی که سکوت می کنیم باز هم به نوعی با دیگران ارتباط برقرار می کنیم. ارتباط می تواند بصورت کلامی و یا غیر کلامی برقرار شود. شما می توانید به درخواست غیر منطقی دوستی پاسخ بدهید (ارتباط کلامی) یا تنها با اشاره سر و صورت مخالفت خود را به او نشان دهید(ارتباط غیر کلامی). ارتباط چه بصورت کلامی و چه غیر کلامی مراحلی را طی می نماید. اولین قدم شنیدن، دیدن، لمس کردن، بوییدن و چشیدن کلام است که بوسیله این حواس پنجگانه ما از حضور پیام آگاهی می یابیم. سپس ذهن ما به شناسایی پیام می پردازد مثلا صدای مادرمان را از صدای زن همسایه تشخیص می دهد. در مرحله بعدی ذهن ما بر اساس تجربیات قبلی، خاطرات و اندوخته های خود به ادراک پیام    می پردازد. مثلا متوجه می شود که هر وقت مادرمان با این لحن صحبت می کند در واقع از ما انتظار کمک دارد.

·        توجه داشته باشید که در بیشتر مواقع ما از فرآیند انتقال اطلاعات آگاه نیستیم. هدف اصلی ارتباط برقراری ارتباط کامل است. منظور از ارتباط کامل این است که گیرنده پیام بطور کامل به هدف اصلی فرستنده پیام دست یابد. اما همواره ارتباط کامل میسر نمی شود.

 

عواملی وجود دارند که در برقراری ارتباط کامل یا ناکامل نقش دارند:

1. عوامل شخصی مثل هیجانات (شادی، خشم، نفرت، علاقه ...) اطلاعات و تجربیات قبلی (خاطرات خوب و بد و ...) مهارتهای کلامی و غیرکلامی (هنر خوب شنیدن، خوب دیدن، خوب فهمیدن یا برعکس خوب گوش نکردن، با دقت نگاه نکردن و خوب درک نکردن و ...)

2. عواملی که به وسایل ارتباطی مربوط می شود مثلا یک معذرت خواهی کتبی یا شفاهی که می تواند خوب، کافی و رسا یا بد، ناکافی و نارسا باشد.

3. عواملی که به نوع و روش ارتباط مربوط می شود. مثلا تصمیم گیری برای این که آیا بهتر است یک درخواست مهم را مستقیما و رو در رو مطرح کرد و یا اینکه تلفنی انجام بدهیم.

بطور خلاصه همه این عوامل می تواند منجر به برقراری یک ارتباط کامل شده یا اینکه از شکل گیری آن جلوگیری نماید.

 

 

حل مسئله و تصمیم گیری

زندگی پراز فرصت ها و شرایط متنوعی است که همه ما را بر آن می دارد که از میان شرایط مختلف به انتخاب بهترین فرصت ها بپردازیم. درعین حال مشکلات و پیچیدگی های زندگی اقتضا می کند که ما را برای حصول به موفقیت مسایل مختلف زندگی خود را حل و فصل نماییم.

بنابراین مهارتهای حل مسئله و تصمیم گیری، مهارتهایی ضروری برای زندگی به شمار می روند که قابل آموزش و تقویت می باشند.

موفقیت عاملی است که به میزان زیادی به نحوه  حل مسایل و همچنین تصمیم گیری در مراحل مختلف زندگی بستگی دارد. کسانی در عرصه زندگی موفق هستند که تصمیمات بهتری برای زندگی خود گرفته و مشکلات و مسایل زندگی را با حداقل هزینه و اتلاف وقت حل می نمایند. در عین حال تفکر خلاق و تفکر انتقادی دو مهارتی است که به حل موثر مسایل و همچنین اتخاذ تصمیم مناسب کمک می نمایند.

در ذیل چند توصیه عملی برای تقویت مهارتهای حل مسئله و تصمیم گیری در کودکان ارائه  می شود.

 

تمرینهایی با کودکان

1-    یک مسئله عملی را برای کودکان مطرح کرده و از او بخواهید راههای مختلف آن را بررسی نماید. مثلا بگویید که اگر در خیابان شلوغی متوجه شوید که پول خود را گم کرده اید و حالا برای برگشت به خانه پولی بهمراه ندارید چه می کنید؟ توجه کنید که هیچکدام از راه حل های کودک را رد نکنید حتی اگر به نظر غیر منطقی برسد. در این تمرین هدف این است که کودک یاد بگیرد برای حل مسائل راه های مختلفی وجود دارد.

2-    در این تمرین از کودک بخواهید تصمیم هایی را که قبلا اتخاذ کرده را مورد قضاوت و بررسی قرار داهد. مثلا وقتی که کیف پولی را در خیابان پیدا کردی؟ آیا سپردن آن به مسجد محل یا مغازه روبرو کار مناسبی بود یا خیر؟ آیا کیف به دست صاحبش رسید یا خیر؟ آیا از تصمیمی که گرفته بودی راضی هستی ؟ آیا اگر دوباره این اتفاق بیفتد همان تصمیم را می گیری یا خیر؟ و ... . اینگونه سوا لها باعث می شود که بچه ها نسبت به تصمیم گیری های خود آگاهانه تر و مسئولانه تر برخورد نمایند.

3-    در این تمرین داستانی را برای کودک بخوانید و از او بخواهید تا تصمیمات قهرمان داستان را بررسی کند و بگوید که اگر او به جای آن قهرمان بود چه تصمیمی اتخاذ  می کرد.

4-    در منزل یا محل مدرسه تصمیم گیری های کوچکی را به عهده کودک بگذارید. مثلا به او بگویید می توانید با پولی که دارد برایش لباس، اسباب بازی، کفش و ... خریداری کرده و یا اینکه آن را برای کمک به بچه هایی که در زلزله خانه و زندگی خود را از دست داده اند اهدا نمایند. تصمیم هایی به عهده کودک می باشد و شما تصمیم او را حتما اجرا خواهید نمود.

 

 

خودآگاهی

منظور از خودآگاهی ادراک و برداشتی است که انسان از خود دارد. نام، جنسیت، سن، تصویری که از اندام و بدن خود داریم، نقاط قوت و ضعف جنبه هایی از خودآگاهی ما را تشکیل می دهند که از سنین بسیار پایین و در هنگام کودکی شکل می گیرد.

در سنین قبل از دبستان پدر و مادر و در سنین مدرسه معلمین، همکلاسی ها و سایر افرادی که کودک با آنها سر و کار دارد، نقش بسیار مهمی در تشکیل خودآگاهی انسان دارند. رفتار نادرست اولیا و مربیان در این سنین می تواند به رشد و خودآگاهی مثبت و همچنین عزت نفس کودک لطمات جدی وارد آورد که ترمیم آنها به سادگی امکان پذیر نباشد. والدین یا معلمینی که بچه ها را با واژه های نامطلوب و خشن مثل شرور، شیطان بد و ... خطاب می کنند در واقع در ایجاد یک خودآگاهی منفی در کودکان نقش دارند و بالعکس رفتار صحیح والدین، معلمین و مربیان می تواند در ایجاد حس عزت نفس در کودکان تاثیر زیادی داشته باشد.

منظور از عزت نفس این است که کودکان خود را افراد منحصر به فرد دانسته و نسبت به توانایی ها و ضعف های خود آگاهی داشته باشند.

شما به عنوان بهورز یا رابط بهداشتی با کودکان، والدین و افراد زیادی سر و کار دارید دانش شما در زمینه چگونگی رفتار با کودک می تواند به میزان زیادی به مشکلات اینگونه افراد کمک نماید. در ذیل نمونه ای از توصیه هایی که می توانید به والدین و مربیان کودک ارائه دهید عنوان می شود.

·        فراموش نکنید اجرای این توصیه ها فقط در شرلیطی امکان پذیر می شود که شما توانسته باشید با مخاطبین خود ارتباط خوبی برقرار کرده و اعتماد آنها را جلب کرده باشید.

 

توصیه هایی به والدین برای افزایش عزت نفس کودکان

1- علایق و توانائی های کودک خود را شناخته و آنها را تشویق نمایید.

2- از روشهای مختلفی برای تشویق استفاده کنید مثلا کودک را نوازش کنید، با کلمات مثبت او را تحسین کنید، برای او جایزه بخرید، فعالیتهای مورد علاقه کودک را بعنوان تشویق کننده مورد استفاده قرار دهید مثلا اگر دوست دارد به پارک، خانه اقوام و .... برود در هنگام تشویق خواسته او را انجام دهید.

3- انتظارات زیادی از کودک نداشته باشید، کوچکترین تغییری را تشویق نمایید.

4- به جای کودک تصمیم نگیرد، سعی کنید به او کمک کنید تا تصمیم مناسب بگیرد.

5- خیلی از کودک محافظت نکنید اجازه دهید گاهی خودش به امتحان و آزمایش راه های جدید بپردازد.

6- از کودک انتظار نداشته باشید که همیشه کامل و بدون عیب و نقص باشد.

7- به فرزندان خود وعده هایی ندهید که قادر به انجام آن نباشید.

8- اوقاتی را به کودک اختصاص داده و با او ارتباط برقرار کنید.

9- کودک خود را سوای خصوصیات مثبت و منفی بپزیرید.

10- به کودک یا دهید که هر زمانی که کار خوب انجام می دهد خود را با جملات مثبت تشویق کند. « مقلا عجب کار خوبی انجام دادم»، «چقدر تکالیفم را خوش خط نوشتم»

11- به کودکان خود مهارتهای اجتماعی را یاد بدهید. کودکانی که از مهارتهای اجتماعی برخوردارند، بیشتر با عکس العمل های مثبت دیگران روبرو می شوند در نتیجه به غزت نفس بالاتری دست خواهند یافت. منظور از مهارتهای اجتماعی مهارتهایی نظیر برقراری ارتباط موثر با اطرافیان، کنترل خشم، توانایی حل مسئله، درک احساس دیگران و قدرت همکاری است.

 

 

تفکر خلاق

انسان موجودی خلاق با توانایی های بیکران در ایجاد و خلق راههای جدید است. سیر حرکت انسان رو به آینده است و نیازها و مسایل و مشکلات امروزی وی با فردا بسیار متفاوت است.

توانایی بشر در خلق و ایجاد راههای نوین زندگی ، او را قادر می سازدکه متناسب با شرایط زندگی جدید سبک ها و روش های خاصی را ابداع نماید.

تفکر خلاق: تفکر خلاق عبارت است از برقراری ارتباط میان چیزهایی که ظاهرا با یکدیگر ارتباط ندارند و یافتن راه های تازه به نحوه معنادار.

 

توصیه های عملی به والدین برای پرورش تفکر خلاق در کودکان

1- وقتی کودک شما چیزی تازه خلق می کند (نقاشی یا کاردستی خلاقانه) او را تشویق کنید.

2- اوقاتی را به کودکان اختصاص داده و آنها را درگیر فعالیتهای ساده روزمره کنید. مثلا کودک را به باغچه برده و با کمک وی گیاهان را وجین کرده و یا بیارایید.

3- کودکان را در شرایطی قرار دهید تا فکر کرده و در مورد مسائل مختلف به اندیشه بپردازند. مثلا چراغ قوه ای را باز کرده و از کودک بخواهید که آن را به شکل اول درآورد.

4- برای کودک گلدان تهیه کنید و مراحل کاشت، مراقبت روزانه یک گیاه را به او واگذار نمایید.

5- کودک را ترغیب کنید تا به مطالعه و جستجو در کتابخانه پرداخته و پاسخ برخی از سوالات خود را پیدا نماید.

6- با طرح سوالاتی که پاسخ درست یا غلط ندارد به کودک کمک کنید تا به تفکر بپردازد. مثلا از او بپرسید : فکر می کنی اگر برق اختراع نشده بود چه اتفاقی می افتاد؟

7- بعضی از تصمیمات ساده را به عهده کودک بگذارید. مثلا از او بپرسید که دوست دارد رنگ لباس یا اتاقش چه رنگی باشد.

 

 

تفکر انتقادی

تفکر انتقادی تفکر صحیح و استدلالی برای ارزیابی مسائل است. در دنیای امروز، انسان با انتخابهای زیادی مواجه است. شبکه های اطلاع رسانی تلویزیون، سینما، شرکت های کوچک و بزرگ تبلیغاتی و ... به کودکان و بزرگسالان می گویند که تولیدات و محصولات آنها بهترین نوع می باشد. در هنگام خرید کالا همه فروشندگان مدعی هستند که کالای آنها بی نظیر بوده و دارای بالاترین کیفیت می باشد در عین حال فروشندگان و مروجین مواد غیر قانونی (الکل، مواد مخدر و ...) به دنبال یافتن مصرف کنندگانی هستند که وعده های آنها را مبنی بر خوب و مفید بودن این محصولات را خوش بینانه باور نمایند. بنابراین کودکان ما در معرض پذیرفته عقاید، تبلیغات و... غلط و ناصحیح و همچنین عقاید، تبلیغات صحیح و مناسب قرار دارند. قدرت تشخیص خوب و بد، درست و نادرست چیزی است که بعنوان یک مهارت زندگی قابل آموزش می باشند.

 

توصیه های عملی به والدین برای پرورش تفکر انتقادی در کودکان

1- از کودک بخواهید که به اطراف خود نگاه کرده و هر چه می بیند را نام ببرد.

2- در شرایط مختلف از کودک سوالاتی بپرسید که او را وادار به نگاه کردن به گذشته نماید.

مثلا بزرگترین فروشگاهی که تا حال رفته ای کجا بوده است؟ قیمت کدام عروسک ارزانتر بود؟

کدام عروسک بهتر و بادوام تر بود؟

3- از کودک بخواهید که در مورد موضوعات مختلف به حدس و گمان بپردازد. فکر می کنی کدام بازی کامپیوتری جالب تر است؟ فکر می کنی کدامیک از این کیف ها جادارتر باشد؟ و ... سپس می توانید حدس های او را به بوته آزمایش بگذارید و درست و یا غلط بودن آن را به او منعکس نمایید.

4- وقتی کودک را به خرید می برید از او بپرسید که آیا قیمت این کالا مناسب است. آیا اصولا خرید آن کالا خوب و به صرفه هست یا خیر؟ و ...

5- خصوصیات یک شی را برای کودک بگویید و از او بخواهید نام شی را حدس بزند.

6- کودکان را ترغیب کنید تا در مورد مسائل مختلف از بزرگترها سوال نمایند. مثلا از اطرافیان خود در مورد شغل آنها، نحوه انجام آن و موفقیت آنها در آن حرفه سوال نمایند.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد