آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

جایگاه توانبخشی درنظام جامع تأمین اجتماعی

رفاه‌و خدمات- دکتر محمد کمالی:
تلاش‌ها برای تدوین قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی به قبل از سال 1379 برمی‌گردد.

در نهایت این قانون در اردیبهشت ماه 1383 به تصویب رسید و به دنبال آن وزارت رفاه و تامین اجتماعی با دربرگیری سازمان‌های مهمی چون بهزیستی، تامین اجتماعی،خدمات درمانی و بازنشستگی کشور تشکیل شد.


نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی برابر قانون از سه حوزه مهم بیمه‌ای، حمایتی و توانبخشی، امدادی تشکیل می‌گردد. هر چند قانونگذار دو حوزه مهم حمایت و توانبخشی را در کنار هم قرار داده است، لیکن تاکید نموده است که در برنامه‌ریزی و اجرا ‌باید در این دو بخش نیز جهت‌گیری بیمه‌ای حفظ شود که با توجه به جمعیت قابل ملاحظه تحت پوشش حائز اهمیت است.

 بررسی اهداف منظور شده در قانون حاکی از در نظر گرفتن جایگاه مناسبی برای بخش توانبخشی در قانون است که چنانچه به صورت جامع و در کنار سند چشم‌انداز 20ساله  برنامه چهارم توسعه و قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، بررسی شود می‌تواند این بخش را در فرآیندهای اجرایی کشور، آنگونه که شایسته است مورد عنایت قرار دهد.

ساماندهی نظام توانبخشی در کشور بدون در نظر گرفتن جمعیت افراد دارای ناتوانی و معلولین امکان‌پذیر نخواهد بود. شناخت این جمعیت از نظر ویژگی‌های جمعیتی، تنوع معلولیت، نیازمندیهای خاص اعم از بهداشتی، درمانی، آموزشی، حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، زیربنای تدوین نظام توانبخشی خواهد بود.

همچنین تربیت نیروهای متخصص، بسترسازی فرهنگی، متناسب‌سازی محیطی و تبیین جایگاه حقوقی شهروندان معلول و... از جمله نکات مهمی است که خوشبختانه در قانون به خوبی ذکر شده است و می‌تواند موجب ساماندهی مطلوب در کشور گردد.


هر چند حرکت‌ها برای تصویب نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی در ایران به سال‌های قبل از 1379 برمی‌گردد، لیکن اولین متن پیشنهادی این لایحه از سوی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در تاریخ 29/4/79 تقدیم ریاست جمهوری وقت گردید. بعد از طی نمودن مسیری پرنشیب و فراز و تغییرات عمده‌ای که در طول چند سال بر لایحه اعمال می‌گردد، در تاریخ 21/2/83 آن را تصویب کرده و در مورخ 9/3/83 نیز شورای نگهبان آن را تایید می‌کند. ریاست جمهوری وقت نیز در تاریخ 23/3/83 موضوع و اهمیت اجرا  را به سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ابلاغ می‌نماید.


قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی را می‌توان از مهمترین قوانینی دانست که در دوران ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی به تصویب رسید. امید می‌رود این قانون بتواند به تحقق برخی از اصول مهم قانون اساسی که در طول سالیان گذشته، به خوبی اجرا نشده است کمک نماید. با تصویب این قانون وزارت رفاه و تامین اجتماعی به عنوان متولی اصلی نظام رفاه و تامین اجتماعی تشکیل گردید و به دنبال آن سازمانهای مهمی چون بهزیستی کشور، خدمات درمانی، تامین اجتماعی و بازنشستگی کشور و نیز برخی صندوق‌ها تحت نظر این وزارتخانه به فعالیت پرداختند.

براساس آنچه در ماده 2 قانون آمده است، سه حوزه بیمه‌ای، حمایتی و توانبخشی و نیز حوزه امدادی، تشکیل‌دهنده بخش‌های عمده نظام تامین اجتماعی خواهند بود. بدیهی است هر یک از این سه حوزه با ویژگی‌ها و خصوصیات منحصر به فرد خود، دارای اهمیت ویژه‌ای هستند که نیازمند بررسی مجزا می‌باشند.

 آنچه در این مقاله بدان پرداخته می‌شود، بخشی از حوزه دوم است که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است. حوزه توانبخشی علیرغم اینکه از نظر جمعیت و ویژگی‌های تخصصی بسیار با اهمیت تلقی می‌گردد، لیکن به‌واسطه عدم شناخت، تخصصی بودن و وجوه برخی نگرش‌های منفی نسبت به افراد دارای ناتوانی، اغلب مغفول مانده است.


 تا پیش از تصویب این قانون، موارد محدودی از قوانین در مورد توانبخشی وجود داشته است. قانون کار جمهوری اسلامی (مصوب 1369) قوانین برنامه دوم و به ویژه سوم توسعه از جمله این موارد است. ماده 192 و 193 قانون برنامه سوم توسعه در حیطه‌های سالمندان، بیماران روانی مزمن و مناسب‌سازی اماکن عمومی و خصوصی مواردی را متذکر شده است که حایز اهمیت  است.

 در هنگام تدوین سند چشم‌انداز 20 ساله و نیز قانون برنامه چهارم توسعه نیز تلاش‌هایی به عمل آمد تا با توجه به ویژگی‌های خاص جمعیت معلولان و خدمات مورد نیاز آنان، موارد مربوط به توانبخشی افزایش یابد، لیکن متأسفانه به علت عدم پیگیری جدی موضوع از سوی مهم‌ترین سازمان ارائه‌دهنده خدمات، این موارد محدود به همان موضوعات برنامه سوم گردید.

در قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی نیز همین موضوع را می‌توان به خوبی سراغ گرفت. هر چند برای این جانب جای شکرگزاری باقی مانده است که در بند «ب» ماده 2 قانون، کلمه «توانبخشی» ذکر شده است.

 دومین حوزه نظام جامع، حوزه حمایتی و توانبخشی نام گرفته است و آن شامل ارائه خدمات حمایتی و توانبخشی و اعطای یارانه و کمک مالی به افراد و خانواده‌های نیازمند که به دلایل مختلف قادر به کار نیستند و یا درآمد آنان تکافوی حداقل زندگی آنان را نمی‌نماید، تعریف شده است.

هر چند به لحاظ علمی باید بین حمایت و توانبخشی فاصله قابل ملاحظه‌ای را در نظر گرفت، لیکن با عنایت به ساختار پیش‌بینی شده که از ابتدا سه حوزه بیمه‌ای، غیربیمه‌ای و امدادی را در نظر می‌گرفت، حداقل تغییر عنوان غیربیمه‌ای به حمایتی و توانبخشی قابل قبول است. متأسفانه برای ارائه دهندگان خدمات هم هنوز، فاصله بین این دو مفهوم به درستی تصویر نشده و برای بسیاری از افراد حوزه حمایت تنها به حمایت مالی و پرداخت مستمری محدود گردیده است.

 البته در حوزه حمایتی خدماتی هم وجود دارد که جنبه پرداخت مالی نداشته و اغلب جنبه بازتوانی به خود می‌گیرد. از جمله می‌توان به برنامه‌هایی برای اشتغال، نگهداری ایتام، دختران فراری، معتادان و... اشاره نمود که جنبه‌های بازتوانی در آنها مشهود است. (در سازمان بهزیستی این گونه فعالیت‌ها در حوزه امور اجتماعی و تحت عنوان برنامه اجتماعی و در کمیته امداد امام(ره) تحت عنوان امور حمایتی انجام می‌شود) این گونه امور و برخی فعالیت‌ها چون بازتوانی منحرفین جنسی یا معتادان را می‌توان در حیطه توانبخشی طبقه‌بندی نمود.

 به هر صورت باید تفکیک لازم را بین برنامه‌های حمایت مالی- که در بسیاری موارد برای خانواده‌های دارای فرد معلول ضروری هم باشد و برنامه‌های توانبخشی قائل شد. آنچه که اهمیت دارد جایگاه قانونی و به‌رسمیت شناخته شده برنامه‌های توانبخشی در نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی است که می‌باید در برنامه‌های اجرایی، ارائه شده از سوی متولی اصلی این نظام که وزارت رفاه و تأمین اجتماعی است، به دقت مورد مطالعه قرار گیرد.


ماده 4 قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی اهداف حوزه حمایتی و توانبخشی را بیان می‌کند. از مجموع 13 بند ذکر شده تنها 4 بند به‌طور مستقیم با توانبخشی و افراد دارای ناتوانی مرتبط است. هرچند باید پذیرفت سایر‌ بندها نیز برای تحقق اهداف منظور شده در آن چهار بند بسیار حیاتی و ضروری است.

 در بندهای «هــ»، «ی»، «ک» و «ل» به‌طور مشخص از رسیدگی به وضعیت معیشتی با اولویت افرادی که به دلایل جسمی و روانی قادر به کار نیستند، لزوم تأمین خدمات پیشگیرانه از بروز و تشدید معلولیتی و پوشش توانبخشی، فراهم نمودن امکانات برای بهبود وضع جسمی، ذهنی، اجتماعی و اقتصادی معلولان و در انتها آماده‌سازی محیط اجتماعی و فضای فیزیکی متناسب با ویژگی‌ها و توانایی‌های معلولان، پوشش توانبخشی، فراهم نمودن امکانات برای بهبود وضع جسمی، ذهنی، اجتماعی و اقتصادی معلولان و در انتها آماده‌سازی محیط اجتماعی و فضای فیزیکی متناسب با ویژگی‌ها و توانایی‌های معلولان، نام برده شده است.

چنانچه این اهداف را در کنار سایر اهداف ذکر شده در این ماده که اغلب بر مبنای هدف‌مند کردن یارانه‌ها،  هماهنگی بین بخشی، تعیین خط فقر، حمایت‌های خاص از افراد، پرداخت مقرری بیکاری، تحت پوشش قرار دادن خانواده‌های بی‌سرپرست، امکان آموزش بازتوانی، مهارت‌های شغلی، ‌حمایت از مادران و نیازمندان روستایی قرار دارد، به بررسی کیفی و  اهمیت بسیار زیاد این حوزه در نظام رفاه و تأمین اجتماع پی خواهیم برد؛ حوزه‌ای که جمعیت انبوهی از مردم کشور را درون خود جای داده است.

تعیین خط فقر و به دنبال آن هدف‌‌مند کردن یارانه‌ها با جهت‌گیری گروه‌هایی که در این ماده مد نظر قرار دارند، می‌تواند تحولی عمیق در زندگی این اقشار پدید آورد. آنچه تاکنون به‌ویژه در مورد افراد دارای ناتوانی و معلولیت در سازمان‌هایی چون بهزیستی و... انجام گرفته است، اغلب چون داروی مسکنی بوده است که تحمل رنج و درد بسیار زیاد و طاقت‌فرسا برای فرد معلول و خانواده او را آسان‌تر نماید. فقدان نگرشی جامع به موضوع در حال حاضر بزرگترین مشکل این سازمان‌هاست.


آنچه در این میان اهمیت دارد، پذیرش اهمیت ذکر شده در ماده 4 قانون در سازمان‌های تابعه این نظام به منظور تحقق آنهاست. تلفیق این اهداف با هدف‌های ذکر شده در سند چشم‌انداز 20 ساله و قانون برنامه‌ چهارم توسعه و تدوین برنامه استراتژیک می‌تواند به‌خوبی اهداف فوق را محقق سازد. بدیهی است فعالیت‌های اجرایی گوناگونی جهت رسیدن به این اهداف باید تدوین شوند.

 تصویب قانون جامع حقوق معلولان در اردیبهشت 1383، از جمله قوانینی است که می‌تواند در امتداد اجرای قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در نظر گرفته شود. قانون اخیر را می‌توان یکی از مهم‌ترین دست‌آوردهای دولت  خاتمی برای معلولان دانست. موارد مطرح شده در این قانون به‌خوبی در چارچوب ساختار آن قابل اجراست.

 هرچند آنچه تاکنون در قالب آیین‌نامه‌های اجرایی قانون انجام شده است کمی با واقعیت‌ها فاصله دارد.تحقق اهداف ذکر شده در هر سه حوزه نیازمند هماهنگی است که باید در سطح کلی این نظام وجود داشته باشد. از این رو فصل دوم قانون به بیان اصول و سیاست‌های کلی پرداخته است که می‌باید ناظر به هر سه حوزه باشد.

 هماهنگی درون بخشی حوزه‌ها می‌تواند از هم‌پوشانی و تداخل فعالیت‌ها جلوگیری کند و نیز هماهنگی بین بخشی که به درستی با محور قرار دادن نظام بیمه‌ای در نظر گرفته شده است.

نکته حائز اهمیت در همین موضوع نهفته است و آن این‌که حتی در حوزه حمایتی و توانبخشی نیز باید نظام‌ بیمه‌ای مد نظر قرار داشته باشد. اصولاً در نظام‌های پیشرفته تأمین اجتماعی، حرکت بر مبنای پرداخت مستمری صرف، محکوم به زوال است و کنار گذاشته شده است.

 نظام‌های مبتنی بر پرداخت مستمری به‌جز در موارد خاص به هیچ عنوان امکان بازتوانی و بازگرداندن فرد معلول (اعم از جسمی یا اجتماعی) به محیط اجتماع را فراهم نخواهد کرد.این در حالی است که بیشتر مقالات در مورد سیاست‌ها و خط‌مشی‌ها برای معلولین در کشورهای در حال توسعه بر برنامه‌های حمایتی برای تأمین درآمد کافی متمرکز هستند.

 در حالی که در کشورهای توسعه یافته، طرح‌های حفظ درآمد و برنامه‌ریزی‌های اشتغال ویژه، در جاهایی که بازار کار مؤثری وجود ندارد، توصیه محدودی دارند. در کشورهای توسعه یافته برنامه‌های جداگانه‌ای برای خط ناتوانی مرتبط با کار (بیماری‌ها و حوادث ناشی از کار) و ناتوانی‌های غیرمرتبط با کار، وجود دارد.


نحوه برخورد سازمان‌های حمایتی با موضوع مشکلات اقتصادی خانواده‌های نیازمند در ایران، اصولاً بر پایه پرداخت مستمری استوار بوده است که متأسفانه با توجه به پایین بودن میزان مستمری پرداخت شده به نظر می‌رسد هیچ‌گاه نتوانسته است راه حل قابل اعتمادی باشد. به‌ویژه در مورد خانواده‌های دارای فرد معلول که در این پرداخت‌ها، اغلب عوامل مرتبط با معلولیت به‌طور مؤثری در نظر گرفته نمی‌شود.

پژوهش دواتگران (1379) با عنوان «بررسی میزان و رابطه مستمری پرداخت شده به معلولین ذهنی... با نیازهای توانبخشی آنان» که با راهنمایی اینجانب صورت گرفت، نشان داد در  نحوه پرداخت مستمری‌ها رابطه معناداری با عواملی که در نظام پرداخت‌های  مستمری‌ها دخیل هستند، وجود ندارد. این در حالی است که در بسیاری از نظام پرداخت مستمری از جمله در انگلستان، عواملی همچون سن، بعد خانوار، جنسیت، نوع معلولیت و شدت ناتوانی در پرداخت‌ها، نقش ایفا می‌کند.

*استادیار دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی

تاریخ درج: 29 بهمن 1385 ساعت 10:35

برقراری ارتباط با معلول ضایعه نخاعی

رفاه‌و خدمات- حمدالله خواجه حسینی:
چند توصیه به خانواده‌های ناتوانان حرکتی.

قطع کامل یا بخشی از مهمترین رشته عصبی موجود در بدن که از آن به عنوان رشته نخاعی نام برده می‌شود بدون شک پیامدهای روانی و جسمانی قابل توجهی را برای فرد دچار ضایعه نخاعی به دنبال خواهد داشت که آگاه‌سازی افراد دچار ضایعات نخاعی و خانواده‌های آنان در این خصوص امری ضروری است.

 از دست دادن توانایی‌های حسی و حرکتی در بخش اعظمی از اندام‌های بدن و وابستگی مفرط به دیگران، چنان رنجی را بر فرد تحمیل می‌سازد که تنها افراد دچار این ضایعه قادر به درک ابعاد آن خواهند بود.

بسته به اینکه آسیب دیدگی نخاع در چه سطحی ایجاد شده باشد شدت واکنش‌های عاطفی افرادی که دچار ضایعه نخاعی هستند متفاوت خواهد بود. خشم و انکار واقعیت، نخستین تجربه روانی است که در مواجهه با فرد آسیب دیده و حتی خانواده وی شاهد آن خواهیم بود.

ضایعه نخاعی، تناسب اندام و جاذبه ظاهری شخص را از وی ستانده است. او را از کار بیکار کرده و مشکلات عدیده‌ای را در مناسبات اجتماعی فراروی وی قرار داده است؛ خانواده نیز با این وضعیت دست به گریبان است و روش رویارویی با آن را نمی‌داند.

در برخورد با افراد آسیب‌دیده و خانواده‌های آنان، نخست باید همدلی و همدردی را پیشه کار خود قرار دهیم. آنها باید احساتشان را به راحتی ابراز کنند و ما نیز می‌بایستی با صبر و متانت به حرف‌هایشان گوش فرا دهیم و برای افکارشان احترام قائل شویم؛ یأس، افسردگی و انزوای اجتماعی نیز از دیگر واکنش‌های این افراد به شمار می‌رود. مربیان باید بکوشند تا ضمن کمک به آسیب دیدگان و خانواده‌های آنان طی سپری کردن این مراحل به تدریج آنان را با واقعیت موجود آشنا سازند.

وظیفه یک روانشناس یا مربی آگاه تاکید بر ارزش انسانی فرد معلول در نظر خود وی و اطرافیان او است. یک معلول ضایعه نخاعی کماکان انسانی برخوردار از قابلیت‌های ارزنده فکری و روحی است که باید آن را شناسایی کرده و به کار گیرد. مربیان همچنین باید تلاش کنند تا خانواده‌های افراد آسیب دیده آگاهی لازم را درخصوص مشکلات و محدودیت‌های معلولان ضایعه نخاعی و شیوه‌های کمک مؤثر به آنان بدست آورند.

 این گروه از معلولان در بسیاری از کارهای شخصی خود به کمک دیگران نیازمندند. دفع ادرار و مدفوع در این افراد باید به کمک وسایل کمک بهداشتی صورت گیرد. آنان باید برای حرکت دادن اندام‌ها و بازیابی توانایی‌های از دست رفته خود از تجهیزات کمک توانبخشی استفاده کنند.

در افرادی که به دلیل قطع کامل رشته نخاعی به ویژه در ناحیه گردن دچار آسیب شده‌اند، حتی پوشیدن لباس یا غذا خوردن نیز می‌بایستی به کمک دیگران انجام شود. خانواده باید این نیازها را بشناسد و شیوه برآورده ساختن آن را بیاموزد.

 فرد معلول ضایعه نخاعی از همان عزت و احترامی برخوردار است که پیش از آسیب دیدگی از‌ آن بهره‌مند بوده است. این نکته‌ای است که در تعامل با شخص دچار ضایعه نخاعی حتماً باید مدنظر قرار داد. فرد آسیب دیده زمانی می‌تواند نیازهای خود را به‌راحتی با اطرافیان مطرح کند که احترام متقابل بر مناسبات موجود حاکم باشد.

مربی می‌تواند به معلول ضایعه نخاعی و خانواده وی کمک کند تا نگاه خود را نسبت به شرایط موجود تغییر دهند. هرچند این نوع از معلولیت، شرایط سختی را به افراد مورد نظر تحمیل می‌کند اما در عین حال دنیای جدیدی را به روی آنان می‌گشاید؛ چه بسا با افراد متفاوت و مسیرهای تازه‌ای آشنا شوند که تأثیرات بسیار مثبتی بر سرنوشت آنها داشته باشند.

فرد معلول ضایعه نخاعی باید تشویق شود تا اندام‌های خود را به حرکت درآورد و خانواده نخستین کانونی است که می‌بایستی شرایط لازم را برای جنبش و تحرک فرد فراهم کند. محیط خانه باید به شکلی طراحی شود که شخص دچارضایعه نخاعی بتواند آزادانه در آن تردد کند؛ فضای داخل منزل می‌بایستی عاری از هرگونه موانع محیطی باشد.

عرض درهای ورودی باید به اندازه‌ای باشد که صندلی چرخدار به راحتی از آن عبور کند. وسائل مختلفی که در منزل مورد استفاده قرار می‌گیرد می‌بایستی در مکان‌هایی قرار داده شود که فرد آسیب دیده به راحتی به آن دسترسی پیدا کند. عضو معلول خانواده باید تشویق شود تا در امور منزل مشارکت کند. او می‌تواند با کمک‌های فکری خود، حلال بسیاری از مشکلات باشد. ما می‌توانیم در کارها با او مشورت کرده تا حس ارزشمندی را در وی تقویت کنیم.

حمایت و مراقبت صرف از فرد معلول ضایعه نخاعی کار صحیحی نیست. شخص آسیب دیده حدالامکان می‌بایستی کارهای شخصی خود را به طور مستقل انجام دهد. در غیر این صورت به موجود پرتوقعی بدل می‌شود که دیگران را دائماً در خدمت نیازهای خود می‌بیند.

 این واقعیت را باید برای فرد آسیب دیده روشن کنیم که اطرافیان او دارای توانایی‌های محدودی هستند و تنها می‌توانند بخشی از نیازهای وی را برآورده سازند، ضمن آنکه خود او نیز باید مسئولیت‌هایی را در قبال اطرافیان خویش بپذیرد.

علاوه بر آنچه گفته شد، نکات دیگری نیز وجود دارد که رعایت آنها از سوی مربیان و خانواده‌های افراد ضایعه نخاعی می‌تواند سازگاری روانی را در این گروه از آسیب دیدگان تسهیل نماید که اهم آنها عبارتند از:

1 - کمک به افراد معلول و خانواده‌های آنان در برقراری ارتباط با تیم توانبخشی و سرعت بخشیدن به حل مشکلات آنان به ویژه در نخستین ما‌ه‌های پس از آسیب‌دیدگی.

 2 - کمک به این گروه از معلولان در دستیابی به موقع به وسایل کمک توانبخشی و آشنایی دقیق آنان با نحوه استفاده از این وسایل.

 3 - تشکیل کانون‌های ارتباطی میان خانواده‌های افراد ضایعه نخاعی و افزایش پیوندهای عاطفی و اجتماعی میان آنها.

 4 - تشویق این دسته از معلولان به انجام فعالیت‌های مورد علاقه و درگیر ساختن ذهن آنان با تجارب موفقیت‌آمیز.

 5 - تشکیل کلاس‌های آموزش مهارت‌های زندگی برای افراد آسیب دیده و خانواده‌های آنان به منظور افزایش مهار‌ت‌های شناختی آنان در برخورد با مسائل اجتماعی، فائق آمدن بر اضطراب و نگرانی و افزایش قدرت حل مسئله در این گروه از توانخواهان.

 6 - مناسب‌سازی محیط‌های شغلی افراد معلول ضایعه نخاعی اعم از رفع موانع محیطی و تغییر فضای فیزیکی محیط کار متناسب با نیازهای این اشخاص.

 7 - در نظر داشتن مدت زمان معین در حین ساعات کار به منظور استراحت و تجدید قوای این دسته از شاغلان.

 8 - فراهم کردن امکانات لازم جهت بهره‌مندی این گروه از معلولان از خدمات بیمه‌ای به ویژه در زمینه تهیه وسایل کمک توانبخشی و استفاده از یارانه‌های دولتی در این خصوص.

برگرفته از روزنامه همشهری

تاریخ پارالمپیک

در سال 1948 ، Sir Ludwig Guttmann مسابقاتی را بین معلولین آسیب‌های نخاعی جنگ جهانی دوم در شهر استوک مندویل انگلستان سازماندهی نمود

. چهار سال بعد ورزشکاران معلول هلندی نیز در این بازیها شرکت نمودند و یک جنبش بین‌المللی شکل گرفت . بازیهای المپیکی معلولین برای اولین بار در سال 1960 در رم برگزار شد که امروزه آن را پارالمپیک می‌نامیم. در بازیهای 1976 تورنتو دیگر گروه‌های معلولین نیز اضافه شدند و ایده ی ادغام گروه‌های مختلف معلولین در مسابقات بین‌المللی مطرح گردید. در همین سال اولین دوره بازیهای زمستانی پارالمپیک نیز در سوئد برگزار گردید.
امروزه بازیهای پارالمپیک مهمترین رویداد ورزشی معلولین محسوب می‌شود و 6 گروه گوناگون معلولین در آن حضور می‌یابند. دراین بازیها عملکرد موفقیت‌آمیز معلولین مورد تأکید قرار می‌گیرد نه معلولیت آنها . این نهضت از بدو تولد تا کنون رشد چشمگیری داشته است. تعداد ورزشکاران شرکت کننده از 400 نفر از 23 کشور در سال 1960 به 3806 ورزشکار از 136 کشور جهان در سال 2004 افزایش یافته است.
بازیهای پارالمپیک همیشه در سال بازیهای المپیک برگزار شده‌اند. از بازیهای 1988 سئول و بازیهای زمستانی 1992 در Albertville تا کنون بازیهای المپیک و پارالمپیک در یک محل برگزار شده‌اند. در 19 ژوئن 2001 موافقتنامه‌ای بین IOC و IPC به امضاء رسید که براساس آن بازیهای آینده الزاماً باید در یک مکان برگزار شوند. از بازیهای 2012 لندن به بعد، به شهر میزبان بازیهای المپیک موظف است بازیهای پارالمپیک را نیز برگزار نماید.
پکن میزبان بازیهای 2008 پارالمپیک خواهد بود بازیهای زمستانی نیز در سال 2010 در وانکوور ، کانادا برگزار خواهند شد.
بازیهای زمستانی پارالمپیک 2012 در لندن برگزار خواهند شد و میزبانی بازیهای زمستانی آن را شهر Jochi روسیه در سال 2014 عهده‌دار خواهدبود

روز اول پاراالمپیک: برتری ورزشکاران ایرانی

در وزن 66- کیلوگرم نیز رضا گل‌محمدی در کمتر از دو دقیقه توانست "دیوید گارسیا" از اسپانیا را شکست دهد و دور اول را با پیروزی به پایان برساند.
واحد مرکزی خبر: در رقابتهای نخستین روز پارالمپیک چین، تیم والیبال نشسته ایران با قاطعیت ژاپن را شکست داد , تیم بسکتبال باویلچر ایران از سد آفریقای جنوبی گذشت و دو جودکار کشورمان نیز به جمع هشت نفر برتر راه یافتند.

والیبال نشسته

تیم والیبال نشسته کشورمان صبح امروز در نخستین روز بازیهای پارالمپیک 2008 پکن به دیدار ژاپن رفت و در جدالی یک طرفه حریف آسیایی خود را با نتیجه 3 برصفر شکست داد.

در این دیدار که در سالن دانشگاه کشاورزی شهر پکن برگزار شد تیم کشورمان در سه ست پیاپی و با نتایج (25 بر7)، (25 بر7) و (25 بر5) مقابل ژاپن به برتری رسید.

مردان والیبال نشسته کشورمان در این بازی نمایشی در خور توجه داشتند و موفق شدند در کمتر از 47 دقیقه حریف آسیایی خود را مغلوب کنند.

در این دیدار داود قلی پوریان با کسب 12 امتیاز به عنوان بهترین و تاثیرگذارترین بازیکنان مسابقه انتخاب شد.

تیم والیبال نشسته ایران فردا در دومین دیدار خود در چارچوب بازیهای پارالمپیک 2008 پکن به دیدار برزیل خواهد رفت.

بسکتبال با ویلچر

تیم بسکتبال با ویلچر کشورمان نیز صبح امروز در سالن اصلی دهکده پارالمپیک پکن به مصاف تیم آفریقای جنوبی رفت و موفق شد مقابل این حریف قدرتمند با نتیجه 73 بر 62 به برتری دست یابد.

علیرضا احمدی با کسب 24 امتیاز، تاثیرگذارترین بازیکن کشورمان در دیدار با آفریقای جنوبی بود.

قضاوت این دیدار بر عهده مکس کیندرواتر از کشور آلمان بود.

تیم کشورمان پیش از این یک بار موفق شده بود تیم آفریقای جنوبی را در رقابت های مقدماتی پارالمپیک 2004 آتن شکست دهد.

تیم ملی بسکتبال با ویلچر کشورمان روز سه شنبه در دومین دیدار خود به مصاف ژاپن می رود.

تیم بسکتبال با ویلچر ایران در گروه A رقابت های پارالمپیک پکن با تیم های آفریقای جنوبی، آلمان، کانادا، سوئد و ژاپن همگروه است.

جودو

در ادامه‌ی نخستین روز مسابقات پارالمپیک پکن و در نخستین روز رشته‌ی جودو در وزن 60- کیلوگرم، سعید رحمتی در دور اول با ضربه‌ی فنی در کمتر از یک دقیقه و نیم حریف خود "هنری بورگت" از اروگوئه را شکست داد و راهی دور دوم شد.

وی در این مرحله نیز با یک امتیاز وازری "سرجیو پرز" از کوبا را شکست داد تا به جمع هشت نفر پایانی این وزن صعود کند.

رحمتی برای صعود به جمع چهار نفر نهایی تا دقایق دیگر باید با "لی‌ژیادونگ" از چین روبه‌رو می‌شود.

در وزن 66- کیلوگرم نیز رضا گل‌محمدی در کمتر از دو دقیقه توانست "دیوید گارسیا" از اسپانیا را شکست دهد و دور اول را با پیروزی به پایان برساند.

وی در دور دوم توانست با یک امتیاز یوکو "سرگی کارپنیوک" از اوکراین را شکست دهد و به جمع هشت نفر پایانی این وزن راه یابد.

وی در این مرحله باید با برنده‌ی دیدار آذربایجان و برزیل روبه‌رو شود تا بتواند در جمع چهار نفر پایانی قرار گیرد.

علی‌آبادی معاون رییس جمهور و رییس سازمان تربیت بدنی، ارشدی معاون مالی سازمان تربیت بدنی، منصوری سفیر جمهوری اسلامی ایران در چین و کارگری رییس ستاد بازی‌های پکن در سالن کارگران حضور داشته و از نزدیک مسابقات جودو را تماشا می‌کردند.