آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

در زیر باران

 



در زیر باران نشسته بودم… چشمم را به آسمان دوخته بودم…

چشمم را به ابرهای سرگردان دوخته بودم…انتظار می کشیدم…انتظار قطره ای
عاشق از باران که از آسمان بیاید و بر چشمانم بنشیند… تا شاید چشمانم عاشق آن
قطره شود…

باران می بارید آسمان می نالید، ابرها بی قرار بودند…صدای رعد ابرها سکوت آسمان را در هم شکسته بود… خیس خیس شده بودم ، مثل پرنده ای در زیر باران…!

دوست داشتم پرواز کنم در اوج آسمانها تا شاید خودم قطره عاشق را میان این همه قطره پیدا کنم… می دانستم قطره هایی که از آسمان می ریزد اشکهای آسمان است… اشکهایی که هر قطره از آن خاطره ای بیش نبود…

در رویاهایم پروازکردم ، در اوج آسمانها، در میان ابرها، در میان قطره ها! چطور می شود از میان این همه قطره باران ، قطره عاشق را پیدا کرد؟! قطره هایی که هر وقت به زمین میریخت یا به دریا می رفت!، یا به رودخانه! ، یا به صحرا می رفت و به زمین فرو می رفت و یا بر روی گل می نشست!… من به دنبال قطره ای بودم که بر روی چشمانم بنشیند…


نه قطره ای که عاشق دریا یا گل شود…و یا اینکه ناپدید شود!… من قطره عاشق را
می خواستم که یک رنگ باشد!… همان رنگ باران عشق من…!

نگاهم به باران بود ، در دلم چه غوغایی بود!… انتظار به سر رسید ، قطره عاشق به چشمانم نرسید!…


باران کم کم داشت رد خود را گم می کرد…و آسمان داشت آرام میگرفت! دلم نمی خواست آسمان آرام بگیرد اما…! من نا امید نشدم و باز هم منتظر ماندم… آنقدر انتظار کشیدم تا…قطره آخرباران را از آن بالاها می دیدم… قطره ای که آرزو داشتم به
چشمانم بنشیند… آرزو داشتم بیاید و با چشمانم دوست شود… قطره باران داشت به سوی چشمانم می آمد… نگاهم همچنان به آن قطره بود…طوفان سعی داشت
قطره را از چشمانم جدا کند و نگذارد به چشمانم بنشیند…

اما آن قطره عشق با طوفان جنگید ، از طوفان گذشت و به چشمانم نشست…چه لحظه قشنگی…در همان لحظه که قطره باران عشقم داشت به زمین می ریخت چشمان من هم شروع به اشک ریختن کرد… اشکهایم با آن قطره یکی شده بود…احساس کردم قطره عاشق در قلبم نشسته…به قطره وابسته شدم… آن قطره پاک پاک بود چون از آسمان آمده بود…همان قطره ای که باران عشقم به من هدیه داد.

لقاح مصنوعی تاثیری بر عاطفه ندارد

 

کودکانی که محصول لقاح اسپرم و تخمک‌های اهدای شده هستند به اندازه کودکانی که به شیوه طبیعی متولد می‌شدند، رشد عاطفی مناسبی دارند.
به گزارش مرکز خبری امید به نقل از بی‌بی‌سی پژوهشگران دانشگاه کمبریج با بررسی کودکان از بدو تولد تا سن هفت سالگی دریافتند. تفاوتی از لحاظ ارتباطات خانوادگی میان این دو گروه کودکان پیدا نکردند.
نتایج این بررسی که بر روی 198 خانواده انجام شده است، در یک کنفرانس بهداشت تولیدمثل در بارسلونای اسپانیا اعلام شد.
این نگرانی وجود داشته است که کودکان متولد شده از باروری اسپرم و تخمک‌های اهدایی ممکن است دچار مشکل عاطفی بیشتری نسبت به کودکانی باشند که به طور طبیعی متولد می‌شوند. زیرا والدین ممکن است با این کودکان برخورد کمتر مثبتی داشته باشند و یا این کودکان به عنوان بخشی از خانواده خود به طور کامل مورد پذیرش قرار نگیرند.
این بررسی همچنین نشان‌دهنده "تفاوت قابل‌توجه" میان خانواده‌هایی بچه‌دار شده با کمک اهدای تخمک یا اسپرم، بر حسب میزان درمیان گذاشتن این مسئله با کودکان‌شان و گشودگی آنها نسبت به این قضیه بود. والدینی که درباره نحوه تولد کودک با او صحبت می‌کنند، توجه بیشتری به کودک خود نشان می‌دهند و با او رابطه گرم‌تری دارند.
در مجموع ابن بررسی نشان داد که کودکانی که از طریق اهدای تخمک و اسپرم متولد می‌شدند نسبت به سایر کودکانی که با اسپرم و تخمک واقعی پدر و مادر به دنیا می‌آیند دچار مشکلات عاطفی بیشتری نیستند.