آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

فرصتهای نابرابر برای معلولین

اگر محیط فیزیکی و فرهنگی جامعه، مسکن و حمل ونقل، خدمات اجتماعی و بهداشتی، فرصت های شغلی و آموزشی، زندگی اجتماعی و فرهنگی و نیز تسهیلات ورزشی و تفریحی در دسترس همه افراد جامعه قرار داشته باشد، یعنی فرصت های زندگی در جامعه به صورت برابری تقسیم شده است. برای اظهار نظر دقیق در مورد وضعیت معلولان در ایران، باید بررسی کنیم که به صورت مشخص چه موانعی سر راه آنان در بهره گیری از امکانات جامعه وجود دارد. شاید برای پاسخ دقیق، بررسی این نکته ضروری باشد که اگر چنین موانعی برطرف شده بود، چه تفاوت مشهودی در وضعیت زندگی افراد کم توان می دیدیم و مشارکت آنان در اجتماع چگونه بود. منظور از مشارکت، دخالت مستقیم افراد در تصمیم گیری های اجتماعی است تا حقوق و آزادی های آنان از گزند کار و تصمیمات گروه های کوچک و دور از دسترس و اغلب ناشناس، در امان بماند. مشارکت در حقوق عمومی در چهار حوزه مشارکت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فرهنگی مطرح شده است؛

الف- مشارکت اقتصادی که متضمن مداخله مستقیم افراد در مدیریت کار و فعالیت خود و نیز تقسیم منافع حاصل از آن است.

ب- مشارکت اجتماعی که طیف وسیعی از فعالیت ها را برای مداخله در اجتماعات و محیط اطراف و همچنین شرکت در فرآیند جامعه پذیری در اشکال مختلف همبستگی اجتماعی نظیر گروه های همسالان، NGOها و دیگر فعالیت های گروهی دربر می گیرد.

ج- مشارکت فرهنگی که این نوع مشارکت در گروه های هنرمندان و دوستداران هنر و نیز فعالیت های مراکز فرهنگی به عنوان راه هایی برای ترویج و شناسایی مشارکت اجتماعی در خلق اشکال جدید هنر و ارزش های فرهنگی نمود پیدا می کند.

د- مشارکت سیاسی که عنصر اساسی در ساختار جامعه در ارتباط با توزیع قدرت است. مشارکتی همه جانبه و در همه ابعاد از آن جهت اهمیت می یابد که حیات فرهنگی هر جامعه یی و میزان پویایی اش، به این طریق ارزیابی می شود. پویایی فرهنگی اجتماع با بررسی شاخص های مختلفی چون فعالیت مذهبی، فعالیت اجتماعی، فعالیت ورزشی، بازی، فعالیت هنری و دستی، کتاب و کتابخوانی، روزنامه و نشریات، رادیو و تلویزیون و فعالیت تفریحی (شامل استراحت، تفریح و گردش) اندازه گیری می شود. به نظر می رسد مشارکت معلولان جسمی - حرکتی، نابینایان و ناشنوایان در بسیاری از موارد پیش گفته، بسیار کم و موردی است، هرچند آنان (به خصوص در یک دهه اخیر) سعی در افزایش حضورشان داشته اند. رشد تشکل های معلولان (که طی یک دهه از پنج تشکل به بیش از 300 تشکل غیردولتی در سطح کشور رسیده است) نشان می دهد آنها توانسته اند از طریق حضور در چنین مجامعی، بستر مشارکت اجتماعی خود را تا حدودی تحقق ببخشند اما به تاثیرگذاری و هماهنگی مناسبی برای پیشبرد اهداف شان دست نیافتند. حضور فرهنگی آنان نیز در سال های اخیر افزایش یافته، هنرمندانی که درگیر ناتوانی های مختلف جسمی هستند توانسته اند در رشته هایی چون نقاشی، شعر، موسیقی، تئاتر و... خود را مطرح کنند و صدای خود را گهگاه از طریق روزنامه ها و رسانه های دیگر به گوش مردم و مسوولان برسانند.

ناگفته نماند که تاکنون ورزش قهرمانی معلولان و جانبازان در رشته های مختلف توانسته است موفقیت های چشمگیری را کسب کند که با وضع دیگر حوزه های حضور اجتماعی آنان قابل قیاس نیست، اگرچه وضعیت ورزش عمومی نا توانان جسمی، چه به قصد درمانی و چه به منظور تفریح، اصلاً رضایت بخش نیست. اما اصلی ترین بعد فعالیت انسانی که اشتغال و کسب درآمد است، هنوز مغفول مانده و مشارکت اقتصادی شان عملاً تحقق نیافته است، چنان که طبق آمار بیش از 90 درصد معلولان بیکارند. قیاس مع الفارق است که بگوییم اتحادیه اروپا قصد دارد تا سال 2010 نسبت معلولان شاغل خود را به 70 درصد برساند. مشارکت در بدنه ساختار سیاسی و مدیریتی کشور نیز که می توانست از طریق حضور در شوراهای شهر و انجمن های محلی شورایاری اتفاق بیفتد، به دیدارهای پراکنده و لابی های ضعیف تشکل ها با مسوولان مختلف محدود شده است. حال با یک چنین پیش زمینه یی می توان روشن تر به موانع موجود در جامعه پرداخت. فراموش نباید کرد که گاه موانع فیزیکی با همیاری شخص و اطرافیانش قابل حذف و چشم پوشی است. به جز آن، چه پیش می آید که حضور فرهنگی - اجتماعی بخشی از اجتماع امکان پذیر نمی شود؟ آیا اصولاً در محافل عمومی جامعه بحث درباره عدم دسترسی معلولان و برابری فرصت های زندگی برای آنان، پذیرفته شده و اولویت دار است؟ آیا معلولان جامعه ایران به خودباوری کافی رسیده اند تا محرکی باشند برای خانواده و اطرافیان شان و در جهت رفع موانع محیط گام بردارند؟

در نگاه برخی، جامعه ما به مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مهم تری مبتلاست که اولویتی بالاتر از پرداختن به چنین حوزه یی دارد و با چنین توجیهی اجرای فعالیت هایی ساده جهت جذب بیشتر معلولان را به تاخیر می اندازند. بخش بزرگی از معلولان نیز (به عنوان بزرگ ترین اقلیت کشور) هنوز ضرورت و نیاز مشارکت عمومی در حوزه های مختلف را احساس نکرده اند وگرنه فشار اجتماعی یک چنین خواست فراگیری می توانست موانع بزرگی را از سر راه بردارد. مساله حتی فقدان قانون نیز نیست، مساله چگونگی اجرا یا حتی اجرا نشدن قانون موجود است چراکه قانون جامع حمایت از حقوق معلولان می توانست گام های مهمی را برای دسترسی همه جانبه به امکانات زندگی فراهم کند. تا زمانی که چنین فشار عمومی از بدنه جامعه بر مدیریت کشور وارد نشود، حتی الحاق به کنوانسیون بین المللی معلولان نیز چندان مثمرثمر نخواهد بود. برای اثبات این مدعا نگاهی می کنیم به ماده 2 قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، مصوب مجلس شورای اسلامی که از سه سال پیش می گوید؛ «کلیه وزارتخانه ها، سازمان ها و موسسات و شرکت های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند جهت طراحی، تولید و احداث ساختمان ها و اماکن عمومی و معابر و وسایل خدماتی به نحوی عمل کنند که امکان دسترسی و بهره مندی معلولان، همچون افراد عادی فراهم شود.» تبصره آن نیز بیان می کند؛ «وزارتخانه ها، سازمان ها و موسسات و شرکت های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند جهت بهره مندی معلولان از ساختمان ها و اماکن عمومی، ورزشی و تفریحی، معابر و وسایل خدماتی موجود را در چارچوب بودجه های مصوب سالانه خود مناسب سازی کند.» این قانون هیچ نتیجه ملموسی را در شهرهایمان موجب نشد جز آنکه زمستان سال 1384، شهرداری تهران طی دستوری، دو سال برای اصلاح ساختمان ها، معابر و پارک ها مهلت تعیین کرد و به طور محدود پیاده روهای برخی از مناطق شهری بهینه سازی شد. این درحالی است که هنوز ساختمان های عمومی نامناسب به جای خود باقی اند و ایستگاه های مدرن مترو بدون در نظر گرفتن دسترسی همگانی ساخته می شوند. نکته جالب اینجاست که شمار قابل توجهی از کسانی که مشکل دسترسی دارند، شهروندانی هستند که در دوران دفاع مقدس با هستی خویش از کیان کشور و آرمان های ملی و دینی دفاع کرده اند و جامعه وامدار آنان است. افزون بر آن شمار دیگری از شهروندان از جمله سالمندان، زنان باردار، کودکان و بیماران برای دسترسی به این فضاها با مشکل مواجهند. ظاهراً اراده ملی برای تحقق این ضوابط وجود ندارد. همه مسوولان این مساله را روی کاغذ قبول دارند اما در عمل نسبت به آن بی تفاوتند. پیش ترها، در آیین نامه اجرایی قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوب بهمن 1379 در هیات وزیران، مهلتی دوساله برای مناسب سازی قسمت های عمومی ساختمان های دولتی، معابر اصلی شهرها، چراغ های راهنمایی، تلفن های عمومی قابل دسترس و سیستم حمل ونقل تعیین کردند که باز هم اجرایی نشد. همچنین سال ها پیش از آنکه بحث کنوانسیون حقوق معلولان پیش بیاید، ایران به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته است و طبق ماده 9 قانون مدنی، اسناد الزام آور بین المللی در حکم قانونند. ماده 23 کنوانسیون حقوق کودک می گوید؛ «کشورهای طرف کنوانسیون اذعان دارند کودکی که ذهناً یا جسماً دچار نقص است باید در شرایطی که متضمن منزلت و افزایش اتکا به نفس باشد و شرکت فعال کودک در جامعه را تسهیل نماید، رشد یافته و از یک زندگی آبرومند و کامل برخوردار شود.» حال آنکه کودکان ما از حق حضور در بسیاری اماکن تفریحی، سینماها و پارک ها محرومند. پس مشاهده می کنیم صرف وجود داشتن قانون، بدون داشتن عزم ملی و فشار اجتماعی برای اجرایش، گرهی از مشکلات باز نمی کند. جنبش های اجتماعی ملزم به شناسایی چنین مواردی و موضع متناسب و آگاهی بخش برای مردم و مسوولان هستند. فعالان جنبش معلولان می دانند جز موانع فیزیکی، عدم دسترسی به دانش و اطلاعات، موانع کسب و کار، موانع تصمیم گیری و رای و موانع تحصیلات نیز وجود دارند که شاید مدیریت دولتی از آن آگاه نباشد. با شناسایی چنین موانعی و پیگیری و اطلاع رسانی آن است که NGOها نقش مثبت خود را در رفع موانع ایفا می کنند. آنان باید تلاش کنند احترام به شخصیت انسانی معلولان در همه اقشار جامعه ترویج شود و موجب گسترش آگاهی ها در این زمینه شوند. باید رسانه ها را نیز تشویق کرد به بحث رفع موانع شهری بیشتر وارد شوند. هدف، افزایش کیفیت زندگی است. پس خود معلولان و تشکل هایشان در آن نقش اساسی خواهند داشت. هدف ما این نیست که تفاوت هایی را برای معلولان ایجاد کنیم. هدف این است که تفاوت هایی به همراه معلولان ایجاد شود و آنها در همه سطوح مشارکت داشته باشند.

علم ارگونومی

بر اساس آمار بهداشت جهانی 10 درصد افراد جامعه افراد خاص هستند. آنان وسایل کمکی همچون ویلچر، عصا، کراچ، واکر، عینک های ذره بینی ، سمعک و … یا بدون علایم ظاهری در جامعه زندگی می کنند. به چنین افرادی معلول می گویند . نام دیگر انان افراد دارای نیازهای ویژه است، زیرا نیازهای آنان با نیازهای افراد عادی متفاوت است. بدین لحاظ آنان سخت تر از افراد عادی می توانند جایگاهی در جامعه داشته باشند.
معلولیت علل گوناگونی دارد و ممکن است ناشی از جنگ، سالمندی، کار، مسائل اجتماعی و مسائل ژنتیکی والدین باشد. جدا از علت معلولیت، از دست دادن تمام یا بخشی از بینایی، شنوایی یا توانایی جسمی یک تجربه فشار آور است و هر نوع فشار می تواند انواع خلق و خوی منفی (نظیر اضطراب و افسردگی) را ایجاد نماید و موجب کاهش انگیزش گردد، و در اینصورت فرد دارای معلولیت ممکن است احساس عدم شایستگی نماید.
معمولا جانبازان و معلولان جسمی – حرکتی سعی می کنند خود را با محیط انطباق دهندف ولی وقتی افراد در موقعیت های جدید قرار می گیرند، مشکلاتشان بیشتر می شود. موانع جهت یابی و حرکت موجب خطرات و ناامنی های فیزیکی می شود که برای آنان رخ خواهد داد.لذا لازم است کلیه محیط ها – اعم از اماکن عمومی، معابر، محیط شهری و بین شهری و حتی محل سکونت – مناسب سازی شود تا این افراد بتوانند به راحتی از تسهیلات محیطی، اجتماعیف فرهنگی و اقتصادی جهت حفظ استقلال فردی بهره مند شود. برای این کار می بایست شرایط لازم جهت تطبیق نیازهای انسانی با محیط کار و زندگی به وجود آید. البته برای رسیدن به این هدف بزرگ نازمند به علم خاص هستیم. پیش نیازهای این علم عبارتند از : آشنایی با آناتومی، فیزیولوژی، روان شناسی و آنتروپومتری.
هدف این علم (آرگونومی) اطمینان از برآورده شدن نیازهای انسان برای انجام کار و فعالیت به صورت ایمن واثر بخشی در طراحی سیستم کار و فعالیت است.
بهنظر برون فن برنر (1979) تعاملانسان و محیط موجب رشد وی خواهد شد. به نظر وی جایگاه طبیعی انسان، اهمیت زیادی در رشد و شکوفا شدنش دارد.
ساختار و محیط بوم شناختی که فرد در آن زندگی می کند به نظام های کوچک، بزرگ و بیرونی و میانی بستگی دارد که هر کدام تاثیرات گوناگونی بر عملکرد فرد درمحیط خواهد گذاشت. آشنایی با نظام های یاد شده نیز از دیگر پیش نیازهای مناسب سازی است. در مجموع به منظور اصلاح ساختار محیطی افراد معلول نیازمند سه گونه مناسب سازی می باشیم:
الف) مناسب سازی ساختمان های معمولی؛ ب) مناسب سازی ساختمان هایی که می توان از آنها برای جانبازان و معلولان استفاده کرد؛ ج) ساختمان های ویژه جانبازان و معلولان.
وظیفه جامعه عدالت گستر آن است که تمام مشکلات موجود برای رشد انسان ها را از بین ببرد. از انجایی که معلولان هماهنند سایرین حق زیست در اجتماع را دارند، وظیفه برداشتن مشکلات به طور مستقیم بر عهده جامعه می باشد.
اینمقاله در جست و جوی روشی زود بازده، کم هزینه و منطقی جهت مناسب سازی محیط های معلولان، و جانبازان است و در آن پیشنهاد احداث شهرک های ویژه جانبازان و معلولان داخل شهرهای بزرگ شده است که یک الگوی مناسب (به لحاظ مسائل تحرک و جهت یابی آنان) را در داخل این شهرک یا در مرکزیت شهر توصیه می نماید.
از آنجا که جانبازان و معلولان قادر نیستند از امکانات مادی و معنوی پیرامون خویش بهره کافی ببرند، همین امر موجب آسیب های اجتماعی و روحی فراوانی خواهد شد. لذا ایجاد محیط شاداب و متنوع به منظور افزایش اعتماد به نفس، احساس توانمندی و کسب مهارت های اجتماعی، فنی و فردی لازم و ضروری است. ایجاد فضای فرهنگی، تفریحی و ورزشی ویژه معلولان و جانبازان بر اساس موازین و معیارهای شهرسازی (مطابق با وضعیت جسمی معلولان) به تحقق اهداف یاد شده کمک بسزایی می کند.
با توجه به هزینه های مضاعف آموزشی، بهداشتی، توان بخشی و تفریحی جانبازان و معلولین، مهیا نمودن فضای گذران اوقات فراعت و هدفمند نمودن آن از بزرگترین وظایف جامعه اسلامی است. این مجموعه شامل بخش های مختلف برای گروه های نابینا، معلول جسمی ، حرکتی و ناشنوا خواهد بود. نمونه این بخش ها عبارتند از : ایجاد موزه لمسی و صوتی، کتابخانه گویا، کتابخانه بریل، استودیو صوتی، کلینیک توان بخشی، اتاق موسیقی درمانی، اتاق بازی درمانی، زمین های ویژه ورزش های شودان، گلبال ، ویلچررانی و بسکتبال با ویلچر، کارگاه آموزش لوازم توان بخشی (مانند تعمیر سمعک، عصا، ویلچر و …)، ایجاد سایت های کامپیوتری با نرم افزارهای ویژه معلولین (مانند جاورز، کرازویل و…) طراحی سیستم جهت یابی، نوری و صوتی و کلامی، مرکز صوتی و تصویری دارالقران کریم، تجهیز وسایل تخصصی معلولان از قبیل اپتاکن، توپ های زنگ دار، تلویزیون بزرگ نما، برجسته ساز بریل (پرکینز) ماشین تحریر گویا و … .

جملات کوتاه اما بیاد ماندنی

  • در قلب خود بنویسید هر روز بهترین روز سال است .

  • یک درخت هرچقدر هم که بزرگ باشد با یک دانه آغاز می شود و طولانی ترین سفرها با یک قدم .

  • اگر لازم باشد سبک زندگی ات را بارها تغییر بده . (لولین پویز)

بزدلان قبل از مرگشان چندین بار می میرند ولی شجاعان تنها یک بار طعم مرگ را می چشند . (شکسپیر)

 

  • سریعترین راه کامیابی این است که انسان وانمود کند که به آهنگ دیگران می رقصد ، در حالی که باطنا زورق خویش را می راند

  • گاهی اوقات بی دلیلی بزرگترین دلیل است .

  • بی مصرف ترین روزها ، روزی است که در آن نخندیده باشم (چارلز فیلد)