شوخی و تفریحات خودجوش، گفتوگوهای صمیمانه، تغییر و اصلاح شرایط زندگی، بخشی از این راههاست، زیرا سبب میشود بچهها احساس بهتری نسبت بهخودشان داشته باشند و شما و همسرتان نیز به عنوان والدین، احساس اطمینان و شایستگی کافی بکنید؛ ضمن آنکه این روشها نیاز به زمان زیاد، پول فراوان یا برنامهریزی گسترده ندارند اما تغییر قابل ملاحظهای در زندگی شما بهوجود میآورند و احساس شادی، خوشبختی و رضایت را در زندگی شما تقویت میکنند. چگونه؟ به نمونههای زیر توجه کنید.
صبح تعطیل: فرصت بزرگ
از صبح روزهای تعطیل نهایت استفاده را ببرید. از بچهها بخواهید برای 15دقیقه همگی به
تخت خواب شما بیایند، آنها را در آغوش بگیرید و ببوسید و محبتتان را بیدریغ به آنها ابراز کنید.بهرغم اینکه برنامه هر روزه شما این است که صبح از جا بپرید و سریع همه کارها را انجام دهید تا همه سر موقع به محل کار، مدرسه یا مهدکودک برسند، روز تعطیل سعی کنید هیچ برنامه زود هنگامی نچینید؛ به این ترتیب میتوانید لحظاتی را بی دغدغه با هم وقت بگذرانید و احساس صمیمیت بیشتری با یکدیگر داشته باشید.
نفس عمیق یادت نره!
زمانی که احساس میکنید دیگر نمیتوانید بچهها را تحمل کنید نفس عمیقی بکشید تا آرام شوید. تحقیقات نشان میدهد که نفس عمیق به عنوان یک مکانیزم آرامش بخش تأثیر بسزایی بر افراد دارد. این کار برای کودکان نیز مؤثر است. مادری که در خانه اغلب از تکنیک نفس عمیق استفاده میکرد، یک روز متوجه شد که دخــتر 6سالهاش هم وقتی با برادر کوچکترش درگیر میشود برای بازیافتن آرامش، نفس عمیق میکشد. جالب اینکه وقتی این مادر از دست بچهها خشمگین میشد، دخــترش به او یادآوری میکرد که «مامان، نفس عمیق یادت نره!»
تحسین غیرمستقیم
گاهی بچهها تحسین و تشویق مستقیم را به حساب نمیآورند یا از آن خجالت میکشند، از اینرو بد نیست گهگاه برای تحسین آنها از روش غیرمستقیم استفاده کنید، به این ترتیب که بگذارید بشنوند که پیش دیگران از آنها تعریف میکنید. یک تمجید غیرمستقیم میتواند محرک قویتری برای اعتماد به نفس کودک باشد چون بچه میفهمد که تمجیدتان جدی و صادقانه است.
بعد از جشن تولد
برگزاری جشن تولد برای بچهها و تدارک برای مهمانان مدعو به زحمتش میارزد اما خستگی و گرفتگی پس از جشن تولد برای والدین و کودک نیز پدیده رایجی است. بنابراین، بهتر است پس از رفتن آخرین مهمان شما و کودکتان نیز خانه را ترک کنید.میتوانید با هم برای کمی قدم زدن در پارک یا خوردن یک بستنی بیرون بروید. در این فرصت در مورد اتفاقات و نکات جالب جشن تولد با هم صحبت کنید. پس از این وقفه کوتاه، کودک آرامتر خواهد بود و حال بهتری خواهد داشت، شما نیز آمادگی بیشتری برای جمع و جور کردن ریخت و پاش مهمانها خواهید داشت.
تکرار دستور
این تکنیک ساده به سرعت ارتباطات خانوادگی شما و همکاری در خانواده را بهبود میبخشد. روش کار این است که به سادگی از کودک بخواهید دستوری را که به او دادهاید برای شما تکرار کند. به طور مثال بپرسید: «لطفاً چیزی را که گفتم تکرار کن.»
والدین اغلب تعجب میکنند وقتی متوجه میشوند که اغلب اوقات بچههای کوچکتر اصولاً حرف آنها را نفهمیدهاند. شما ممکن است گفته باشید: «تلویزیون ساعت 8
خاموش می شود» در حالی که فرزندتان آن را این طور شنیده: «من تا ساعت8 نمیتوانم تلویزیون تماشا کنم.» کاهش میزان چنین بدفهمیهایی، دلخوری و بیحوصلگی را در هر دوطرف کم میکند.
10 دقیقه در روز مخصوص بچهها
هر روز 10 دقیقه را در زمان معینی به بازی با بچهها اختصاص دهید و بعد دوباره به امور روزمره خود بپردازید. برای مثال بعضی خانوادهها به شطرنج، کارت بازی، درست کردن پازلهای 100قطعهای، خواندن دو صفحه از کتاب مورد علاقه بچهها یا کارهایی مانند اینها میپردازند. چنین فعالیتهایی به مرور بهصورت یک سنت خانوادگی در میآید و به کودکان و والدین آرامش و پیوند بیشتری میدهد.
وقت اختصاصی
هفتهای یک بار، یک ساعت با هر یک از فرزندانتان به تنهایی وقت بگذرانید، هر کاری که بچه دوست دارد همراه او انجام دهید، ممکن است یکی از بچهها دوست داشته باشد دوشنبهها بعدازظهر یک ساعتی با شما بازی رایانهای بکند یا دیگری چهارشنبه شبها شطرنج را ترجیح بدهد یا از فوتبال در عصرهای سهشنبه با شما لذت ببرد. وقتی کودکان بدانند هر کدام زمان منحصر به فردی توجه اختصاصی شما را برای مدتی طولانی در اختیار دارند، میآموزند که به اوقات دیگران نیز احترام بگذارند و صبر کنند تا نوبت خودشان برسد.
تغییر وضعیت
گاهی برای تغییر وضعیت و خروج از کشمکش بهتر است صحنه را تغییر بدهید. یک راه این است که اعلام کنید قصد دارید همه را به گردش ببرید، اعضای خانواده را بردارید و بیرون بروید؛ سری به پارک محله، کتابفروشی، کتابخانه یا کافیشاپ برای خوردن بستنی و ... بزنید حتی اگر این گردش فقط یک ساعت طول بکشد سرگرمی و تفریحی که بهوجود میآید حواس افراد را از موضوعات جزئی که در منزل تحریک کننده هستند، پرت میکند.
ذکری از موهبتهای روزانه
قبل از خواب یا بعد از شام دقایقی را به صحبت در مورد چیزهای خوبی که در زندگیتان هست، اختصاص دهید. در این کار زیاده روی و بزرگ نمایی نکنید، برای مثال فقط بگویید: «میدانید بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چی بود؟ اینکه ...» و به همین ترتیب از بقیه اعضای خانواده هم بخواهید که چیزها و اتفاقات خوبی که در طول روز داشتهاند را تعریف کنند.این کار راه خوبی برای پایاندادن یک روز با نگرشی مثبت است.
غروب جمعه
احتمالاً شما نیز مثل بسیاری از خانوادههای دیگر غمزدگی بعدازظهر روزهای جمعه را چشیدهاید. برای از بین بردن این حالت میتوانید یکی، دو دوست یا همسایه یا فامیل را همراه بچههایشان دعوت کنید، قرار بگذارید که در این گردهماییها هر کس خوراکی مختصری همراه خودش بیاورد، گپ و گفت بزرگترها و بازی بچهها اوقات خوشی را در بعدازظهر جمعه برای اعضای خانواده فراهم خواهد کرد و از دلگیری غروب جمعه خواهد کاست.
کیک تولد نصفه
جشن تولدی ساده، نمادین و کمخرج برگزار کنید! جالب میشود اگر یک کیک تولد نصفه بپزید، تعداد شمعهای تولد را به اضافه نصف از یک شمع در نظر بگیرید، و هدیههای کوچک تهیه کنید. هر دلیلی برای جشن گرفتن، هر چند جشنی کوچک باشد روحیه اعضای خانواده را شاداب میکند و آنها را از روزمرگی خارج میکند.
توضیح اضافه ممنوع
یکی از منابع مهم استرس برای والدین این است که وقتی میخواهند بچهها کاری را انجام دهند به توضیحات زیاد و تذکرهای مکرر متوسل میشوند. تصمیم بگیرید که توضیحاتتان را به یک یا دوجمله محدود کنید. برای مثال وقتی با بچهها به پارک میروید فقط یک بار بگویید «وقت رفتنه چون هوا داره تاریک میشه» و به این جمله عبارت دیگری مثل: «وقت حمامه» یا «وقت شامه» یا هر دلیل دیگر اضافه نکنید.
یک شب در هفته: رسانهها ممنوع
یک شب در هفته اجازه ندهید کسی در خانه تلویزیون، رایانه، ویدئو، سیدی و ضبط صوت روشن کند. این موقعیت فرصتی فراهم میآورد تا به بازیهایی بپردازید که واقعاً بازیهای تعاملی محسوب میشوند و دو طرف بازی مجبورند به طور واقعی با هم ارتباط برقرار کنند، بازیهای قدیمی مختلف، منچ، شطرنج، کتابخوانی، جوک تعریفکردن و حتی گفتوگوهای دوستانه معمولی نمونههای مناسبی در این زمینه هستند.
احترام به طبیعت
زمانی را صرف این کنید که به فرزندتان احترام به طبیعت را بیاموزید. بگذارید بازوانش را به دور یک درخت حلقه کند و آن را در آغوش بگیرد، گلهای رز را بو کند، یا شبانگاه به ستارگان خیره شود. به این کارها نه به عنوان یک فرصت آموزشی بلکه به عنوان روشی بنگرید که از این طرح کودک احساس میکند جزئی از یک کل بسیار عظیم است. بسیاری از افراد در جامعه و بسیاری از روشهای تربیت فرزند مایلند که کودکی پرورش دهند که سرشار از حس بزرگی، قدرت، استثنایی و فوقالعاده بودن و تنهایی باشد اما حقیقت این است که اگر کودکان بدانند مرکز عالم امکان نیستند بلکه تنها بخشی از این دستگاه عظیم محسوب میشوند، احساس امنیت و آرامش خاطر بیشتری خواهند داشت.
گاهی عواقب ناشی از این عصبانیت بیش از قربانی شدن شخصیت یا آبروی شما تلفات خواهد داشت و منجر به دردسرهای بزرگ و جدی زیادی میشود.
زمانی یک انسان، فهمیده و باشخصیت است که در موقعیتهای سخت و تحریککننده، کنترل اوضاع را بهخوبی در دست بگیرد. بعضی از آدمها وقتی عصبانی میشوند، بدون اینکه عواقب آن را در نظر بگیرند تمرکز خود را از دست میدهند و دست به کارهایی میزنند که خودشان هم بعدها باور نمیکنند که چنین اعمالی را انجام داده باشند. آنها بهعلت اینکه نتوانستهاند لحظهای کوتاه بر خشم خود غلبه کنند افکار و اعمال مخفی خود را برای دیگران به نمایش گذاشتهاند.
افکار مخفی را میتوان واکنشی آنی دانست که مغز آدمی در پاسخ به شرایط بهوجود آمده، به شما پیشنهاد میدهد اما بعضی مواقع بهتر و صلاح است که پیشنهادهای مغز را مخفی نگه داریم و از انعکاس آن به دنیای خارج خودداری کنیم.
ما اگر بخواهیم محبوبیت و شخصیت خود را نزد دیگران حفظ کنیم باید بدانیم که هر لحظه ممکن است شرایطی پیش آید که محبوبیت و شخصیت ما بدون آنکه خودمان بدانیم در معرض آزمایش و خطر قرار بگیرد و اگر آن زمان کوچکترین اشتباهی از ما سر بزند، شخصیت ما نزد دیگران لکه دار خواهد شد. موقعیتهای پیش آمده هرچهقدر هم هولناک و طاقتفرسا باشند، باز هم ذهن اطرافیان این توقع را از ما ایجاد میکند که در مقابل مشکلات و معضلات با بردباری و درایت رفتار کنیم و هرگونه واکنش تند و غیرمعقول، عدمتوانایی ما در حل مشکلات را در افکار دیگران تداعی خواهد کرد.
عصبانیت، جزو جدانشدنی زندگی افراد است و تنها نحوه برخورد شخص در مهار آن است که میتواند موجب بروز یا کنترل عصبانیت شود. با درنظر گرفتن راههایی که در زیر ذکر شده میتوان از بروز عصبانیت در خود و دیگران جلوگیری کرد و یا دست کم از شدت آن کاست:
- در زمان مشاجرات سعی کنید از لحن و کلماتی استفاده کنید که موجب آزار طرف مقابلتان نشود و او را تحریک نکند.
- رفتار خود را تحت کنترل داشته باشید و از نمایش اعمالی که موجب بیاحترامی و توهین به دیگران میشود خودداری کنید.
- موقعیت شناس باشید و با یادآوری این جمله در ذهنتان که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد در زمان مطرح کردن موضوعات، مطمئن شوید که اکنون شرایط و موقعیت شما و طرف مقابلتان برای گفتوگو مناسب است یا نه. مثلا فرد غریبهای در میان شما حضور نداشته باشد یا خودتان و طرف مقابل آمادگی ذهنی لازم برای بحث در رابطه با آن موضوع را داشته باشید، زمان کافی و مناسب باشد، مدارک و مستندات قابل بحث در دسترس باشد، افراد تحریککننده و سوءاستفادهگر در بین شما نباشند، مکان گفتوگو مناسب باشد تا شرایط محیطی ذهن شما را مخدوش نکند.
- به مشکلات بخندید! در زمان گفتوگو خوش اخلاق باشید و در برابر ناملایمات لبخند بزنید تا عصبانیت شما بروز نکند. سعی کنید طوری که طرف مقابل فکر نکند او را مسخره میکنید و با حالتی که نسبت به یکدیگر احساس صمیمیت بیشترمی کنید مباحث خود را با خنده و شوخی همراه کنید.
- با رفتار و سخنان خود به طرف مقابل اطمینان دهید که خواهان حل مشکلات هستید و با شخص او مشکلی ندارید.
- بهگونهای رفتار کنید که دیگران احساس نکنند قصد زرنگی، فریب و سوءاستفاده از آنها را دارید. برای این کار بهتر است قبل از ارائه راهکار، خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و ببینید از نتیجه کار راضی میشوید. اگر این طور بود بعد آن را مطرح کنید و در زمانی که او راهکار ارائه میدهد بازهم موقعیتش را درنظر بگیرید و سپس پاسخ دهید.
- اشتباهات خود را بپذیرید و بابت آن به صراحت عذرخواهی کنید. بهترین زمان عذرخواهی که بیشترین تاثیر را در طرف مقابل خواهد داشت همان زمانی است که شما به اشتباه خود پی بردهاید.
- اگر در زمان گفتوگو احساس کردید که تحملتان به سر آمده، به آرامی عذرخواهی کرده و ادامه بحث را به زمان دیگری موکول کنید.
- برای مشاجرات جدی زنگ تفریح بگذارید و هرچند وقت یکبار بحث را متوقف کنید و چیزی بخورید، هوایی تازه کنید یا صورت خود را با آب سرد بشویید.
- سعی کنید به نکات مثبت سخنان طرفتان بیشتر توجه کنید و از صحبتهای او برداشت منفی نداشته باشید.
- از دروغگویی و انکار اتفاقات خودداری کنید.
- اشتباهات او را بزرگ نمایی نکرده و خطاهای خود را کوچک نشمارید.
- به تهدید و موقعیتهای خوب خود متوسل نشوید.
- عاقلانه و عادلانه قضاوت کنید.
- اگر طرف مقابلتان درمانده است و به چیزی نیازدارد، سعی کنید توقعش را به درستی درک کنید.
- بد نیست که بعضی مواقع گذشت کنید و به نفع طرف مقابلتان رای بدهید. او هم این کار شما را مدنظر خواهد داشت و در جایی جبران خواهد کرد، به این ترتیب دو مشکل به راحتی حل خواهد شد. دقت کنید که اگر برعکس آن را انجام دهید نتیجه متضاد خواهد بود.
- به آرامی سخن بگویید و هرچند وقت یکبار خود و طرف مقابلتان را به آرامش دعوت کنید.
- احساسات او را جریحهدار نکنید.
- اگر طرف مورد بحثتان همسر یا فرد نزدیک به شما است، هرچند وقت یکبار به او بگویید دوستش دارید و بد او را نمیخواهید.
- درصورت امکان با طرف مقابلتان صمیمی باشید و او را در آغوش بگیرید یا شانههایش را لمس کنید.
- از یکدیگر پذیرایی کنید. حتی اگر میزبان نباشید.
- بعضی مواقع بد نیست که بحث را عوض کنید و در مورد موضوعاتی که طرف مقابلتان علاقه دارد صحبت کنید.
- زمانی که از سخنان طرفتان خرسند میشوید او را مطلعسازید و اگر از صحبتهایش ناراحت شدید با مهربانی به او توضیح دهید و خواهش کنید که روش خود را تغییر دهد.
- در پایان گفتوگو به او بگویید که جلسه خوبی داشتید و به نتایج روشنی رسیدید.
در پایان به مغزتان بگویید زمان عصبانیت به جای ارسال پیشنهادهای خطرناک به شما یادآور شود که وقتی عصبانی هستی، بیشتر از همیشه مراقب رفتارت باش.
افسردگی هنگامی رخ میدهد که همه نشانهها با هم ظاهر شده و باعث ایجاد اختلال در فعالیتهای روزانه افراد میشود. سالانه بیش از میلیونها نفر در سراسر جهان دچار افسردگی میشوند. معلولان بخشی از این افراد هستند.
باید توجه داشت همه معلولان افسرده نمیشوند و افرادی که افسرده میشوند ممکن است بر اثر معلولیت افسرده نشده باشند. به هر حال معلولان با چالش و استرسهای منحصر به فردی روبهرو میشوند که آنها را در خطر افسردگی قرار میدهد. مطالعات نشان میدهد که علائم افسردگی ممکن است ۲ تا ۱۰ بار بیشتر در معلولان و افراد دارای بیماریهای مزمن وجود داشته باشد. اما خبر مسرتبخش این است که درمانهای مؤثری برای افسردگی وجود دارد.
علائم افسردگی
احساس ناراحتی، اضطراب، ناامیدی، پوچی و فقدان علاقه در فعالیتهایی که قبلا لذتبخش و مورد توجه بودهاند، مشکلات مربوط به خواب، احساس بیقراری، افزایش زودرنجی و ناامیدی، مشکلات مربوط به حافظه، تمرکز و تصمیمگیری، احساس گناه مفرط، بیارزش بودن و درماندگی، کم شدن علاقه به تعامل با دیگران، گریه کردن بیش از حد معمول و افکار مربوط بهخودکشی یا اقدام به آنها.
درمان افسردگی
راههای درمان مفید و مناسب بسیاری وجود دارد. اکثر افراد افسرده میتوانند با درمان مناسب طی چند هفته بهخوبی بهبود یابند. مشاوره یا تجویز دارو یا ترکیبی از هر دو درمان، راهی رایج، معمول و در عین حال مؤثری است.
در صورتی که فکر میکنید شما یا اطرافیانتان ممکن است دچار افسردگی شده باشید، حتما از نیروهای مؤثر و متخصص همانند مشاوران کمک بگیرید.
هر فردی در زندگی خود دورانی دارد که ترجیح میدهد خانه نشین باشد تا اینکه با جهان بیرون روبهرو شود. یافتن برخی تدابیر میتواند مؤثر باشد. کارهای تایید شده و درستی وجود دارد که میتوانید برای رهایی از احساس تنهایی، دلسردی و افسردگی انجام دهید.
نکات زیر، مواردی است که نه تنها به شما در روزهای ابری کمک میکند تا احساس خوبی داشته باشید بلکه از خطر افزایش افسردگی جلوگیری میکند.
با دوستان نزدیک و اعضای خانواده خود در مورد احساساتتان صحبت کنید: احساس غمگینی یا ناامیدی چیزی نیست که از آن خجالت بکشید و در مواردی آگاهی افراد از احساس ناخشنودی میتواند به بهبودی شما کمک کند. اگر نمیتوانید برای دیدار دوستان و آشنایان خود از خانه خارج شوید نامهای بنویسید یا با تلفن با آنها صحبت کنید.
با معلولان تماس داشته باشید: افراد غیرمعلول بهرغم تلاش خود همیشه قادر به درک معضلات و نحوه زندگی معلولان نیستند. اگر احساس تنهایی میکنید یا احساس میکنید به شما توجه نمیشود صحبتکردن با افرادی که معلولیت مشابهی دارند میتواند مؤثر واقع شود و همه چیز را تغییر دهد.
پرستار و پزشک خانوادگی میتواند اطلاعاتی درباره گروههای حمایتی محلی یا اسامی دیگر افرادی که دارای تجارب مشابهی هستند ارائه دهد. استفاده از اینترنت و سایتهای مربوط به معلولان گزینههای دیگری هستند که میتوانند برای این منظور مورد استفاده قرار گیرند چرا که معمولا حاوی مطالبی الهامبخش و مفید هستند.
حامی خود و دیگران شوید: در صورتی که فکر میکنید عوامل محیطی و اجتماعی در احساس دلسردی، غمگینی، عصبانیت یا ایجاد احساس ناخشنودی شما تاثیر دارند برای انجام تغییرات مثبت و ایجاد علائم بهبودی، بایستی آنها را شناسایی کنید. در فعالیتهای انجمنهای مربوط به معلولان شرکت کنید. با مدیران فروشگاهها که فاصله کافی برای عبور ویلچر در بین قفسهها در نظر نمیگیرند، صحبت کنید. با نمایندگان مجلس و شوراها در خصوص مشکلات خدماتی و درمانی و بیمه که اغلب افراد معلول با آن روبهرو میشوند، مکاتبه کنید.
داوطلب شوید: داوطلب شدن میتواند راهی مفید و فوقالعاده برای گذراندن وقتتان باشد و میتواند شما را به خارج از خانه ببرد و موقعیت تعامل و ارتباط با دیگران را فراهم کند. درصورتی که نمیتوانید از خانه خارج شوید از تماسهای تلفنی استفاده کنید، نامهای بنویسید یا فعالیت داوطلبانه دیگری در منزل انجام دهید.
ورزش کنید: فعالیتهای جسمانی میتواند یکی از مؤثرترین راهها برای مبارزه با افسردگی باشد. حتی درصورتی که دارای محدودیت قابل توجه فیزیکی هستید، افزایش فعالیتهای بدنی، حتی به میزان کم، به بهبودی روحیه شما کمک خواهد کرد.
مدیریت استرس: اگرچه استرس همیشه باعث افسردگی نمیشود ولی میتواند نشانههای افسردگی را شدیدتر کند. یافتن روشهای مدیریت استرس میتواند پاسخگو باشد.
استراحت کردن، عبادت کردن، نماز خواندن، تماشای فیلمهای کمدی، انجام کارهای دستی، مطالعه مجله یا هر فعالیت دیگری که باعث شود احساس کنید کمتر استرس دارید، میتواند آسیب پذیری شما را از افسردگی کمتر کند.
اگر فردی شغلش را دوست نداشته باشد،قطعا بهرهوری وی نیز کاهش مییابد. این امر باعث میشود تا فرد به جای تفکر درباره ارتقاء سطح کیفی مرتب به فکر فرار از کار باشد.
شاید بهترین راه حل این باشد که فرد به دنبال شغل جدیدی که به آن علاقه دارد بگردد اما یافتن شغل جدید کار چندان آسانی نیست. راه دیگر ایجاد شرایطی است که فرد به کاری که دارد علاقهمند شود.
مطلب زیر به ارائه راهکارهایی در این زمینه میپردازد:
1- بهجای فکرکردن به راههای فرار، به این فکر کنید که واقعاً دنبال چه هستید. وقتی سرگرم مرور و یادآوری آخرین خاطره تلخ خود از محیط کارتان هستید، یک لحظه صبر کنید و با خود بگویید «درواقع آنچه میخواهم... .»
2- در ذهنتان تصویری ایجاد کنید که بیانگر موقعیت شغلیتان باشد. آیا مانند آدمی هستید در ساحل یک رودخانه، بدون هیچ راهی به سمت دیگر آن؟ یا گم شدهای در جنگل؟ و یا در یک پرچین پر از خار، گیر افتادهاید؟ وقتی تصویر موردنظرتان شکل گرفت، به فکر تغییر موقعیت باشید. تصور کنید که پلی روی رودخانه میسازید یا مسیری در جنگل پیدا میکنید. فقط بهخاطر داشته باشید که نباید تصویر را به زور ایجاد کنید. وقتی آمادگی لازم را پیدا کنید هم تصویر مناسب و هم تغییر بهدست میآید.
3- بهجای بیهوده وقت تلفکردن، به فکر بهبود مهارتهایتان باشید. سعی کنید در هر کلاسی که لازم است شرکت کرده و بهویژه بر کسب تواناییهایی که برای شغل فعلی یا آیندهتان مفید است متمرکز شوید.
4- به جای دستیابی به عملکردی ممتاز، به رضایت از خود بسنده کنید. از زمانی که برای ساختن زندگی جدید دارید، استفاده کنید. مردم اغلب میگویند: «من 10 ساعت در روز کار میکنم. دیگر وقتی برای کاری دیگر باقی نمیماند». اگر تصمیم دارید دست از کارتان بکشید یا قرار است اخراجتان کنند، معنیاش این است که بهدنبال شغل دیگری هستید. اما کمی صادق باشید، حداقل بهاندازه حقوقی که میگیرید به شرکتی که در آن کار میکنید، مدیون هستید. تعجب نکنید. اگر اینطور فکر کنید، هم بیش از گذشته در شغل خود پیشرفت میکنید، هم احساس رضایت خواهید کرد.
5- از چه میگریزید؟ بیصداقتی؟ حرص و آز مدیران شرکت؟ دروغ و دورویی؟ به این فکر کنید که آیا هیچیک از این موارد، در زندگی یا افکار شما حضور و انعکاس نداشته است؟ اگر در اطراف شما، آدم مزوری وجود دارد آیا بر رفتار شما هم تأثیر گذاشته است؟ پس از حل این مشکل درونی، درمییابید که محل کارتان تغییر کرده و در حقیقت زندگی تازه و رضایتبخشی را آغاز کردهاید.
6- هنگام ورود به محل کار، سپر و زره خود را بر تن کنید. همه افراد باید با طرز ساخت یک سپر فیزیکی آشنایی داشته باشند. تصور کنید که پوستهای خارجی، از مادهای سخت، شما را دربرگرفته و اجازه نفوذ هیچ جسم خارجی را نمیدهد. برخی یک نور پشتیبانیکننده طلاییرنگ را ترجیح میدهند. ولی به نظر من یک سپر سخت، کارآمدتر است. هر روز قبل از رفتن به محل کار، 2 یا 3 دقیقه را صرف آمادهکردن و پوشیدن این سپر کنید.
7- هر روز جایزهای به خودتان بدهید. یک استراحت طولانی، کتابخواندن یا گفتوگو با یک دوست؛ حتی میتوانید غذایی را که بیشتر دوست دارید، نوشجان کنید. پول و وقت خود را در مراکز خرید هدر ندهید.
8- در زندگیتان حداقل یک مورد کوچک برای قدردانی و ستایش پیدا کنید: تزئینات منزل، آسمان، زمستان، مهمانیهای خانوادگی و همینطور میتوانید به نکات مثبت پیرامون شغلتان بیندیشید، یک کامپیوتر نو، یا گپی دوستانه با همکار طبقه پایین. امتحان کنید، به زحمتش میارزد. توجه و قدردانی، عاملی است که ارزشهای مثبت را وارد زندگی میکند.
9- قبل از تصمیمگیری برای رفتن از یک موقعیت به موقعیتی دیگر، به احساس خود رجوع کنید. بیندیشید و به دوروبرتان نگاه کنید. با عجله و عصبانیت کاری از پیش نمیرود. اگر در آرامش به اهداف و خواستههایتان فکر نکنید، تصمیمهایی خواهید گرفت که فقط کارتان را مشکلتر خواهد کرد و فراموش نکنید که همیشه «دوستانی» هستند که باید مواظب نصیحتهای متفاوتشان باشید.
یکی میگوید، «حواست باشد که با ترک یک کار، بهسرعت کار دیگری پیدا نمیکنی» و یکی دیگر که در گوشتان میگوید: «نترس، کارت را رها کن، چه فراوان است کار؛ از گرسنگی که نمیمیری!» و گاه یکی از همین «دوستان» به فاصله 5دقیقه، هر دوی این اندرزها را با شما مطرح میکند، درحالیکه یک مربی یا مشاور خوب، بهجای تحمیل نقطهنظر خودش، میکوشد با توجه به درونیات شما، اعتمادبهنفستان را بالا ببرد.
10- این جمله را در جایی بنویسید. به یاد داشته باشید که تمام این پیشآمدها، بهسرعت یک چشم بر هم زدن میگذرد. با سپریشدن زمان، شاید بهزحمت، چیزهایی را که روزی آزارتان داده است، به یاد آورید. هنوز روزهای خوب زیادی پیشرو دارید.
نویسنده: کتی گودوین