طبق آمارسازمان جهانی بهداشت بیش از 600 میلیون نفر از ساکنان جهان به علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دچار ناتوانی و معلولیت هستند. حدود 80 درصد این افراد در کشورهای جهان سوم
زندگی میکنند که یک سوم این افراد را کودکان تشکیل میدهند، طبیعتا تعداد قابل توجهی از این افراد در کشور ایران نیز حضور دارند.معلولان به عنوان اعضای جامعه بشری همراه با چالشهایی از نظر زندگی خانوادگی، اجتماعی و کار و حرفه روبرو بودهاند.
افراد معلول حق دارند از حقوق و مزایا و امکاناتی برخوردار باشند که دیگر افراد جامعه ازآن برخوردارند. ولی هنوز زندگی آنان غالبا با موانع مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... در اجتماع روبرواست. مشکلات فراروی آن ها لزوما ناشی از شرایط جسمی و ذهنی ایشان نبوده، بلکه طرز تلقی غلط جامعه، امر مشارکت کامل آنان را در امور اجتماعی و زیستن بدون اتکا به دیگران مختل ساخته است.زیرا نگاه سنتی به معلول نگاه به ناتوانی آنان است نه تواناییها. معلولیت بیش از آنکه جنبه پزشکی داشته باشد پدیدهایست که جنبه اجتماعی دارد، در سادهترین تعریف آن را " ایجاد اختلال در رابطه بین فرد و محیط" دانستهاند. این اتفاق زمانی رخ مینماید که افراد معلول با موانع فرهنگی،اجتماعی و یا فیزیکی مواجه میشوند. بنابراین معلولیت فقدان یا محدودیت فرصتها در راه مشارکت در زندگی اجتماعی در سطحی همانند دیگران است.
در اغلب کشورها مسئولیت نهایی بهبود شرایطی که موجب کاهش موانع برای معلولین میگردد،به دولتها واگذار شده است. ولی این موضوع مسئولیت سایرارگانها، چون سازمانهای غیردولتی ، افرادجامعه و... را برطرف نمیسازد. ولی آنچه مسلم است ایجاد بسترهای مناسب و تسهیلات لازم برای اقدام و مشارکت سایرین در راه کاهش مشکلات افراد دارای معلولیت بر عهده دولتها میباشد.
مواجهه با پدیده معلولیت نیاز به نگاهی فراتر از ملیت، جنسیت، دین، نژاد و ... دارد. در پدیده معلولیت با سه واژه مهم، پیشگیری، توانبخشی و تساوی فرصتها روبرو میباشیم.
در مورد پیشگیری نیز با دو نوع پیشگیری اولیه و پیشگیری ثانویه مواجه هستیم. بنابراین "مهمترین اقدام در برخورد با معلولیت پیشگیری است"، پیشگیری "اتخاذ موازینی برای جلوگیری از بروز اختلال حسی، جسمی و ذهنی است"( پیشگیری اولیه ) و پس از آن "اقداماتی که از گسترش اختلال پس از وقوع جلوگیری میکند" ( پیشگیری ثانویه ) .
به همین دلیل در مواجهه با این پدیده،ابتدا، پذیرش معلولیت به عنوان یک محدودیت، نه ناتوانی باید مورد عنایت قرارگیرد. گام دوم اهتمام و اقدام در جهت توانبخشی است "توانبخشی فرایندی است هدفدار که افراد دارای معلولیت را قادر مینمایند در بهترین شرایط حداکثر توانایی خود را بدست آورده و یا ارتقاء بخشند" به عبارتی، توانبخشی تسهیل سازگاری اجتماعی یا سازگاری مجدد فرد با محیط است.در نهایت گام سوم "برابری یا تساوی فرصتها" است، برابری یا تساوی به فرایندی اطلاق میشود که از طریق آن نظام کلی جامعه، مانند محیط فیزیکی، فرهنگی، مسکن، حمل و نقل، خدمات اجتماعی، بهداشتی، فرصتهای آموزشی و شغلی، زندگی اجتماعی، فرهنگی، تسهیلات ورزشی و تفریحی و... در دسترس کلیه افراد دارای معلولیت قرار گیرد".
اولین بار در سال 1924 میلادی (1302) در اعلامیه حقوق کودک به حقوق کودکان عقب مانده ذهنی اشاره شده است و سپس در سال 1948 اعلامیه جهانی حقوق بشر در سازمان ملل به تصویب رسید که اشاره به مواردی از حقوق معلولین نیز داشت و آنگاه در سال 1959 در اعلامیه حقوق کودک مجمع عمومی سازمان ملل، به حقوق کودکان معلول اشاره شده است . در سال 1971، اعلامیه جهانی حقوق افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و در نهایت در سال 1975، اعلامیه حقوق افراد دارای معلولیت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید. در این اعلامیه به حقوق مدنی و سیاسی افراد دارای معلولیت مشابه سایر افراد جامعه اشاره شدهاست. حق برخورداری از تامین اقتصادی، اجتماعی و دستیابی به شغل دلخواه و مولد، حق زندگی درکنار خانواده و حضور در فعالیتهای اجتماعی و تفریحی از جمله حقوقی است که در مورد این افراد به رسمیت شناخته شده است.
بدنبال این اعلامیهها در سال 1989(1358) پیمان جهانی حقوق کودک به صراحت حقوق کودکان دارای معلولیت را مطرح نمودهاست.
در خلال تصویب این اعلامیهها، سال 1981به عنوان سال جهانی معلولین و فاصله سالهای 1983-1992 بعنوان دهه جهانی معلولین و فاصله سالهای 1993-2002 بعنوان "دهه معلولین آسیا و اقیانوسیه _ اسکاپ" نامیده شده است که دستور العملهای ویژهای را برای افراد دارای معلولیت به کشورهای عضوپیشنهاد کرده است. آنچه در یک نگاه داخلی به موضوع حقوق معلولین، در ادبیات قانونگذاری ایران میتوان مطرح کرد، تنها خلاء قانونی مشکل فراروی معلولین نیست بلکه طراحی نظام جامعی که دستیابی به رفاه اجتماعی را برای این قشربه ارمغان آورد و(صرفا ارائه خدمات خاصی به معلولین را در دستور کار قرار نداده باشد) باید مد نظر قرارگیرد. در مجلس ششم (1382) قانون جامعی برای به رسمیت شناختن حقوق معلولین تصویب گردید و از سال 1383 سازمان بهزستی کشور اجرایی شدن آن را در دستور کارقرار داده است. ولی نکته قابل ذکرنحوه اجرای این قانون است،هرچند که تا اجرای کامل مقررات آن راهی طولانی در پیش است، اصولا از طریق وضع قانون به تنهایی نمیتوان به طور مستقیم به اصلاح فرهنگی دست یافت.زیرا در صورت نبود نگاه عادلانه به معلول به عنوان یک فرد انسانی و دارای حقوق برابر باسایرشهروندان در استفاده از امکانات رفاهی جامعه این قانون از پشتوانه اجرایی برخوردار نخواهد شد.
بنابراین پیشنهاد میشود، به منظور اجرایی شدن این قانون و توجه همه جانبه به حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی و... افراد دارای معلولیت،فرهنگسازی،آگاهسازی جامعه، بازنگری در نگرشهای سنتی موجود اعم از (خانواده، جامعه ومسئولین) ایجاد امکانات آموزشی، حرفهای و شغلی پایدار،ایجاد شبکههای حمایتی از معلولین، کارفرمایان و خانواده ، همچنین حمایت از کارفرمایانی که به استخدام معلولین همت میگمارند،ایجاد شبکههای اطلاع رسانی، توسعه توانبخشی مبتنی بر جامعه CBR و مناسب سازی معابر برای عبور و مرور این افراد و... در سطح اجتماعی اقدام گردد.
با توجه به مراتب فوق توسعه سازمان های غیردولتی معلولین N.G.Os ، سازمان های خودگردان معلولین S.H.Os و سازمانهایی که توسط افراد معلول D.P.Os تاسیس و اداره میشوندودر نهایت بسیج همه امکانات و همکاری تمام دستگاهها وسازمانها برای ایجاد زمینههای مساعد همکاری اعم ازدولت و بخش خصوصی و رسانهها و ...از جمله مواردی است که احقاق حقوق واجرایی کردن قانون افراد دارای معلولیت را ضمانت خواهد نمود.
از آن زمان که مجمع عمومی سازمان ملل متحد سال 1981 را به عنوان سال جهانی معلولین اعلام نمود ، مدت زمان زیادی می گذرد . اعلام سوم دسامبر هر سال بعنوان روز جهانی معلولین و تدوین برنامه اقدام جهانی برای اعلام دهه جهانی معلولان از 1983 تا 1992 و بدنبال آن دهه معلولین آسیا از 1993 تا 2002و پس از آن دهه معلولین افریقا آغاز گردید و همانطور که شاید بدانید اروپائیان نیز سال 2003 را بعنوان سال معلولین اروپایی نامیدند . این همه تلاش و پیگیری مجدانه حاکی از آن است که در سالهای آخر قرن بیستم موضوع حقوق از دست رفته و اعطاء نشده معلولان در جوامع مورد توجه خردمندان قرار گرفته است و همه جهانیان را به ایفاء و بازگرداندن آن حقوق با این قشر از اجتماع فرا می خوانند . موضوع انسانی افراد دارای معلولیت از بزرگترین چالشهای جوامع امروزی است چه با افزایش روز افزون رشد ناتوانی و نیز رقم مطلق افراد دارای ناتوانی ، ابعاد انسانی این پدیده بسیار وسیع تر از آنچه تصویر میشود ،می باشد.
آنچه در این میان اهمیت دارد برخورد حقوقی با این موضوع است نه تنها برخورد ی از سر ترحم و دلسوزی و اعطای صدقه و مستمری به جهت رفع نیازمندیهای قشری که اغلب در جوامع از تامین نیازهای زندگی روزمره خود ، دور نگه داشته شده اند . شاید در روزگاران گذشته تنها نگاهی دلسوزانه و پرداخت کمکی مادی یا معنوی می توانست کار ساز باشد . لیکن دنیای امروز و بویژه انسانهای دارای ناتوانی و معلولیت اینگونه کمکها را بر نمی تابند . مجامع جهانی در سالیان اخیر با به میدان آوردن مفاهیمی چون بهداشت برای همه ، آموزش برای همه ، حق استفاده برابر از فرصت های موجود در جوامع و ... در پی ایجاد یک جامعه برای همه هستند تا در آن همه انسانها بدون در نظر گرفتن هیچگونه تبعیضی از مواهب خدا دادی بهره مند شوند و این چیزی جز آموزه های دینی ما نمی باشد که در قرآن کریم و احادیث ائمه معصومین نیز بارها مورد تاکید قرار گرفته است .
متاسفانه با وجود همه تلاشهای بعمل آمده در 26 سال گذشته هنوز هم تا پذیرش جهانی و ملی واقعیت حضور افراد دارای معلولیت و ناتوانی فاصله زیادی وجود دارد . نگاهی به وضعیت معلولان در جوامع مختلف حاکی از عدم برخورداری معلولان از حقوق اولیه انسانی همتراز سایر افراد در اجتماع است .
ین امر در کشور های در حال توسعه با شدت بیشتری مشهود است . وجود نگرشهای منفی نسبت به معلولیت و معلولان هنوز هم در بسیاری از اجتماعات بشری با قدرت وجود دارد . امکانات پیشگیری ،درمانی در بخش های بهداشت و درمان با مشکلات متعددی مواجه است و برنامه های توانبخشی و بویژه تامین تجهیزات و وسایل کمک توانبخشی مورد نیاز معلولان بواسطه هزینه های فراوان با محدودیت های زیادی روبرو است .
دستیابی به محیط مسکونی و شهری بدون مانع برای حضور معلولان به صورت یک آرزوی دست نا یافتنی جلوه کرده است و علیرغم اینکه در برخی محیط ها به صورت نمایشی کارهایی انجام میشود ، هنوز هم معماران و شهر سازان نگاهی به معلولان حاضر در جامعه ندارند و این موضوع است که باید اذعان کرد در همه بخشهای ارائه دهنده خدمات به نوعی قابل لمس است ، چه مدیران و برنامه ریزان در امور مختلف به نظر میرسد که تنها افراد به ظاهر سالم در جامعه را در برنامه ها ی خود مد نظر قرار میدهند . عدم دسترسی معلولان به امکانات عمومی جامعه ، خدمات حمل و نقل ، مراکز خرید ،مراکز اداری ، آموزشی ، تفریحی ، ورزشی ، ... حاکی از همین نگرش و دیدگاه است بیایید تلاش کنیم آنچه در توان داریم برای بهبود وضعیت معیشتی، اجتماعی ،فرهنگی ،آموزشی و بهداشتی درمانی این عزیزان بکار بندیم . باشد تا در جامعه ای که برای 20 سال آینده ایران انتظار می رود این قشر توانمند و عزیز هم در جایگاه اصلی و صحیح خود قرار داشته باشد .
پیچیدگیهای ناشی از حیات ماشینی در هزاره سوم منجر به بروز مشکلات جدی در جوامع مختلف میشود بویژه در جوامعی که در حال گذار از رویکرد سنتی به رویکرد صنعتی هستند این پیچیدگی ، فکر وذهن اندیشمندان و برنامه ریزان مقوله مهم رفاه اجتماعی را به چالش می طلبد . اینک چالش مهم رفاه اجتماعی تنها تامین حد اقل نیازهای معیشتی نیازمندان نیست بلکه در این مقوله مهم ، دید گاه حمایتی سنتی برای قشری خاص منسوخ شده و دایره خدمات رفاه اجتماعی گسترش یافته و تقریبا شامل کلیه ابعاد زیستی شهروندان جوامع گوناگون از لحظه تولد تا هنگام مرگ میشود ( من المهد الی اللحد ) از توسعه آموزشهای پیش دبستانی گرفته تا آموزش مهارتهای زندگی برای شهروندان ، از بیمه های عام و خاص گرفته تا غنی سازی اوقات فراغت برای سنین مختلف جمعیتی ، از مقوله امنیت گرفته تا بهبود تغذیه لایه های گوناگون جمعیتی ، از مبحث اشتغال گرفته تا تامین حقوق بازنشستگان و تامین رفاه ایام سالمندی و ... مباحث مختلفی هستند که همه و همه امروزه در رفاه اجتماعی مورد مداقه و توجه برنامه ریزان قرار میگرند .
اینک سازمان بهزیستی به عنوان تنها متولی دولتی مقوله مهم رفاه اجتماعی در جمع تعداد کثیری از سازمانها و ارگانهای عمومی و غیر دولتی دست اندرکاراین مبحث ، بایستی تمام تلاش و همت خود را در جهت ایفای نقش تخصص محو ری و پرهیز از رویکرد سنتمداری با بهره گیری از تجارب صاحبان علوم اجتماعی بویژه کارشناسان ،پیشکسوتان و منابع انسانی درون سازمانی به سر انجام رساند. و بر متولیان امر رفاه است که پتانسیل های سازمان بهزیستی را به عنوان تهدید تلقی ننموده و فارغ از نگرشهای خاص از آن به عنوان یک فرصت طلایی بهره جسته و با واگذاری امور مهم به کاردانان، ثمره شیرین این اعتماد در آینـده ای نزدیک در ابعاد مختلف زیستـی آحاد مردم بویژه اقشار آسیب پذیر به صورت نشاط ، شادابی ، سرزندگی ، ارتقاء و توسعه سلامت ، افزایش امید بزندگی ، افزایش مباهات و فرهمندی ملی ، کاهش
مراقب اختلال افسردگی فصلی باشید [ December 21, 2007 ]
اگر در ماههای آبان و آذر دچار افت خلق و کاهش انرژی و انگیزه میشوید در ماههای فروردین و اردیبهشت دوباره به حالت عادی و سالم برمیگردید، احتمالا به اختلال افسردگی فصلی موسوم به SAD مبتلا هستید.دکتر سیامک میرزایی روانپزشک در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران افزود: علت بروز اختلال SAD برهم خوردن تعادل شیمیایی در مغز است که علت تعادل در نتیجه کمبود نور مناسب در روزهای کوتاه زمستان و عموما تاریکتر شدن هوا بروز میکند.
وی گفت: تقریبا 10 تا 20 درصد از مردم به نوع خفیفی از این اختلال بیمار گونه مبتلا میشوند، برخی افراد به لحاظ ژنتیکی مستعد ابتلا به این اختلال هستند که البته در زنان به مراتب بیشتر از مردان است و به نظر میرسد از سالهای نوجوانی آغاز میشود.وی تأکید کرد: برای کاهش خطر بروز این اختلال میتوانید حتی المقدور در روزهای زمستان حتی در روزهای ابری از منزل خارج نشده و روزی یک ساعت چشم هایتان را در معرض نور طبیعی قرار دهید./ن