افسردگی هنگامی رخ میدهد که همه نشانهها با هم ظاهر شده و باعث ایجاد اختلال در فعالیتهای روزانه افراد میشود. سالانه بیش از میلیونها نفر در سراسر جهان دچار افسردگی میشوند. معلولان بخشی از این افراد هستند.
باید توجه داشت همه معلولان افسرده نمیشوند و افرادی که افسرده میشوند ممکن است بر اثر معلولیت افسرده نشده باشند. به هر حال معلولان با چالش و استرسهای منحصر به فردی روبهرو میشوند که آنها را در خطر افسردگی قرار میدهد. مطالعات نشان میدهد که علائم افسردگی ممکن است ۲ تا ۱۰ بار بیشتر در معلولان و افراد دارای بیماریهای مزمن وجود داشته باشد. اما خبر مسرتبخش این است که درمانهای مؤثری برای افسردگی وجود دارد.
علائم افسردگی
احساس ناراحتی، اضطراب، ناامیدی، پوچی و فقدان علاقه در فعالیتهایی که قبلا لذتبخش و مورد توجه بودهاند، مشکلات مربوط به خواب، احساس بیقراری، افزایش زودرنجی و ناامیدی، مشکلات مربوط به حافظه، تمرکز و تصمیمگیری، احساس گناه مفرط، بیارزش بودن و درماندگی، کم شدن علاقه به تعامل با دیگران، گریه کردن بیش از حد معمول و افکار مربوط بهخودکشی یا اقدام به آنها.
درمان افسردگی
راههای درمان مفید و مناسب بسیاری وجود دارد. اکثر افراد افسرده میتوانند با درمان مناسب طی چند هفته بهخوبی بهبود یابند. مشاوره یا تجویز دارو یا ترکیبی از هر دو درمان، راهی رایج، معمول و در عین حال مؤثری است.
در صورتی که فکر میکنید شما یا اطرافیانتان ممکن است دچار افسردگی شده باشید، حتما از نیروهای مؤثر و متخصص همانند مشاوران کمک بگیرید.
هر فردی در زندگی خود دورانی دارد که ترجیح میدهد خانه نشین باشد تا اینکه با جهان بیرون روبهرو شود. یافتن برخی تدابیر میتواند مؤثر باشد. کارهای تایید شده و درستی وجود دارد که میتوانید برای رهایی از احساس تنهایی، دلسردی و افسردگی انجام دهید.
نکات زیر، مواردی است که نه تنها به شما در روزهای ابری کمک میکند تا احساس خوبی داشته باشید بلکه از خطر افزایش افسردگی جلوگیری میکند.
با دوستان نزدیک و اعضای خانواده خود در مورد احساساتتان صحبت کنید: احساس غمگینی یا ناامیدی چیزی نیست که از آن خجالت بکشید و در مواردی آگاهی افراد از احساس ناخشنودی میتواند به بهبودی شما کمک کند. اگر نمیتوانید برای دیدار دوستان و آشنایان خود از خانه خارج شوید نامهای بنویسید یا با تلفن با آنها صحبت کنید.
با معلولان تماس داشته باشید: افراد غیرمعلول بهرغم تلاش خود همیشه قادر به درک معضلات و نحوه زندگی معلولان نیستند. اگر احساس تنهایی میکنید یا احساس میکنید به شما توجه نمیشود صحبتکردن با افرادی که معلولیت مشابهی دارند میتواند مؤثر واقع شود و همه چیز را تغییر دهد.
پرستار و پزشک خانوادگی میتواند اطلاعاتی درباره گروههای حمایتی محلی یا اسامی دیگر افرادی که دارای تجارب مشابهی هستند ارائه دهد. استفاده از اینترنت و سایتهای مربوط به معلولان گزینههای دیگری هستند که میتوانند برای این منظور مورد استفاده قرار گیرند چرا که معمولا حاوی مطالبی الهامبخش و مفید هستند.
حامی خود و دیگران شوید: در صورتی که فکر میکنید عوامل محیطی و اجتماعی در احساس دلسردی، غمگینی، عصبانیت یا ایجاد احساس ناخشنودی شما تاثیر دارند برای انجام تغییرات مثبت و ایجاد علائم بهبودی، بایستی آنها را شناسایی کنید. در فعالیتهای انجمنهای مربوط به معلولان شرکت کنید. با مدیران فروشگاهها که فاصله کافی برای عبور ویلچر در بین قفسهها در نظر نمیگیرند، صحبت کنید. با نمایندگان مجلس و شوراها در خصوص مشکلات خدماتی و درمانی و بیمه که اغلب افراد معلول با آن روبهرو میشوند، مکاتبه کنید.
داوطلب شوید: داوطلب شدن میتواند راهی مفید و فوقالعاده برای گذراندن وقتتان باشد و میتواند شما را به خارج از خانه ببرد و موقعیت تعامل و ارتباط با دیگران را فراهم کند. درصورتی که نمیتوانید از خانه خارج شوید از تماسهای تلفنی استفاده کنید، نامهای بنویسید یا فعالیت داوطلبانه دیگری در منزل انجام دهید.
ورزش کنید: فعالیتهای جسمانی میتواند یکی از مؤثرترین راهها برای مبارزه با افسردگی باشد. حتی درصورتی که دارای محدودیت قابل توجه فیزیکی هستید، افزایش فعالیتهای بدنی، حتی به میزان کم، به بهبودی روحیه شما کمک خواهد کرد.
مدیریت استرس: اگرچه استرس همیشه باعث افسردگی نمیشود ولی میتواند نشانههای افسردگی را شدیدتر کند. یافتن روشهای مدیریت استرس میتواند پاسخگو باشد.
استراحت کردن، عبادت کردن، نماز خواندن، تماشای فیلمهای کمدی، انجام کارهای دستی، مطالعه مجله یا هر فعالیت دیگری که باعث شود احساس کنید کمتر استرس دارید، میتواند آسیب پذیری شما را از افسردگی کمتر کند.
روزنامه اطلاعات ـ چهارشنبه 18 اردیبهشت 1387 محمدرضا دشتی، فعال در امور افراد دارای معلولیت: شاره: 16 اردیبهشت، سالگرد تصویب قانون جامع حمایت ازحقوق معلولان بود؛ قانونی که از سال 1383 ابلاغ شده اما هنوز به طور کامل اجرا نمی شود. به همین مناسبت، با محمدرضا دشتی از فعالان امور معلولان گفت و گو کرده ایم که می خوانید. * آقای دشتی، اجازه بدهید به مناسبت 16 اردیبهشت، سالگرد تصویب قانون جامع حمایت ازحقوق معلولان، بحث را از همین جا شروع کنیم. شما عضو کمیته پیگیری قانون جامع به نمایندگی از جمعیت معلولان «حمایت سبز پارسیان» هستید، درباره نحوه تشکیل این کمیته واینکه اساسا چه تفکری باعث تشکیل آن شد، بگویید؟ - دشتی: کمیته پیگیری قانون جامع حمایت از حقوق معلولان با تفکر ایجاد اتحاد و همدلی بین سازمان های مردم نهاد معلولان به صورت شبکه سازمان های غیردولتی معلولان ایران مطرح شد. با همکاری برخی دوستان و خانه سازمان های غیر دولتی استان تهران، از اردیبهشت ماه سال 1386 جلساتی را با دوستان سازمان های غیردولتی فعال در تهران برگزار کردیم. این جلسات به صورت هفتگی در خانه NGO های استان تهران برگزار می شد. در این نشست ها آقای دکتر محمدکمالی، آقای دکتر علیمحمدی، خانم پریساافتخار، آقای جمالی، آقای سهیل معینی، آقای مهندس برجیان ، خانم خلوق و من شرکت داشتیم. در ادامه راه، کمیته پیگیری قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در سطح سازمان های غیر دولتی معولان مطرح و با استقبال هم روبرو شد. پس از چندین جلسه بحث و تبادل نظر و تنظیم آیین نامه کمیته با دعوت از NGOهای فعال استان تهران، اولین نشست کمیته در دبیرخانه دائمی آن در آبان ماه سال گذشته درموسسه رعد برگزار شد. *این کمیته چند عضو دارد واعضای آن هریک نماینده چه سازمان های غیر دولتی از معلولان هستند؟ - دشتی: این کمیته در حال حاضر 25 عضو دارد؛ 19 عضو از مدیران از سازمان های مردم نهاد معلولان و 6 عضو از کارشناسان فعال حوزه معلولان و دکتر علیمحمدی که از جلسات اولیه همراه بوده اند. اسم انجمن و نام نماینده آنها به این شرح است: 1.مرکز حمایت از معلولین ضایعه نخاعی ایران: آقای محرمی نیا 2.انجمن باور: خانم پریساافتخار 3.انجمن تخصصی معلولین: آقای مهندس شیرزادی 4.کانون معلولین توانا: آقای ده باشی 5.انجمن حمایت از نخبگان معلو: آقای دکتر صابری 6.انجمن خانواده ناشنوایان ایران: سرکار خانم اعتماد 7.انجمن دفاع از حقوق معلولین ایران: آقای محمود نژاد 8.انجمن ضایعات نخاعی: خانم دکتر خلوق 9.انجمن عصای سفید: آقای شاهوردی 10.حمایت از انجمن عقب ماندگان ذهنی: خانم سیمایی 11.انجمن فرهنگی علمی هنری معلولین: آقای مهندس برجیان 12.انجمن ندای معلولان ایران: آقای محمود کاری 13.جامعه معلولین ایران: آقای شهیدی 14.بنیاد شورای عالی سالمندان و معلولین: آقای جانعلی 15.جمعیت معلولین حمایت سبز پارسیان: خودم 16.کانون ناشنوایان ایران: آقای دکتر گیتی 17.مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد مرکز: آقای دکتر ستار اعتمادی 18.انجمن نابینایان ایران: آقای جمالی 19.موسسه بازتوانی معلولین ذهنی ایران: آقای دادخواه و کارشناسان حوزه معلولان، آقایان: مهندس تاجزاد (عضو هیات مدیره جامعه معلولان ایران)، دکتر دواتگران (دفتر معلولان جسمی حرکتی و حسی بهزیستی)، دکتر گلچین (استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت معلم)، دکتر محمد کمالی (استاد دانشگاه و معاونت اسبق توانبخشی سازمان بهزیستی کشور)، سهیل معینی (مشاور سابق وزیر رفاه در امور معلولان)، دکتر میرخانی (استاد دانشگاه و معاونت اسبق توانبخشی سازمان بهزیستی کشور) * درباره چهارچوب کلی فعالیت این کمیته بگویید. - دشتی: فعالیت های کمیته با محور قرار دادن قانون جامع حمایت از حقوق معلولان انجام می شود. به همین منظور، ما کارگروههای شش گانه ای را در کمیته تشکیل داده ایم و هر کارگروه به بررسی مفاد قانون مرتبط به خود می پردازد و راهکارههای مناسب اجرایی شدن یا اصلاح قانون را به صورت کارشناسی در جلسات کمیته مطرح می کنند. این اطلاعات برای دوستان سازمان بهزیستی کشور، وزارت رفاه و تامین اجتماعی یا هر سازمان مرتبط با آن ارسال می شود و پیگیری های لازم نیز انجام می گیرد. * تعامل کمیته با دولت و به خصوص سازمان بهزیستی چگونه است؟ - دشتی: سؤال خوبی است. در ابتدای صحبت گفتم، کمیته بر اساس همدلی برای حل مشکلات معلولان سراسر کشور تشکیل شده است و اهداف بلند مدت دارد. ما در کمیته تلاش کرده ایم تعامل، همکاری و همفکری بسیار نزدیکی با دوستان سازمان بهزیستی ، وزارت رفاه و فراکسیون معلولان مجلس شورای اسلامی داشته باشیم. بر تعامل سازنده و همفکری تاکید دارم، زیرا اگر این سیر پیگیری در بستر افراطی گری باشد، موجب نگرش منفی جامعه نسبت به برقراری گفتمان منطقی با ما معلولان خواهد شد. در پیگیری ها باید دقیق، منطقی و عقلانی با ادب اجتماعی بود. در واقع کمیته پیگیری قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، حلقه اتصال بین مطالبات معلولان و دستگاه سیاسگذار و تصمیم گیر نظام است. چند نمونه از این تعاملات را بگویم: نشستی را سال گذشته در آذر ماه با آقای مصری، وزیر رفاه و تامین اجتماعی و دکتر فقیه، رییس سازمان بهزیستی در وزارت رفاه داشتیم. بحث های خوبی مطرح شد و آقای وزیر هم به صحبت های دوستان عضو کمیته گوش کردند و از کمیته خواستند که وزارت رفاه و سازمان بهزیستی را از این پتانسیل بهره مند سازند. سازمان بهزیستی از کمیته برای عضویت در ستاد مناسب سازی کل کشور که در وزارت رفاه تشکیل شد، دعوت کرد که بنده شرکت کردم و برای جلسات آتی، آقای مهندس برجیان مدیر عامل انجمن فرهنگی علمی هنری معلولان به عنوان نماینده کمیته پیگیری معرفی شدند. تا کنون دو نشست در مجلس شورای اسلامی با نمایندگان فراکسیون معلولان مجلس شورای اسلامی داشتیم. تبادل نظر خوبی با خانم آلیا، رییس فراکسیون معلولان داریم و در ارتباط مستمر با او هسیتم. تلاش می شود تا نظرات کارشناسی کمیته در اختیار خانم آلیا و دیگر مسئولان قرار گیرد. تلاش ما در کمیته بر این است این تعامل را بیشتر کنیم و به تمام دستگاههای گسترش دهیم. این به آن معنی نیست که استقلا ل کمیته مخدوش شود یا از مطالبات و پیگیری حقوق معلولان از دستگاههایی نظیر وزارت رفاه و سازمان بهزیستی صرف نظر کنیم. * آیا نمونه مشهودی وجود دارد که بگوییم مثلا این کار انجام شده، نتیجه وجود کمیته پیگیری است؟ - دشتی: فعالیت های مهمی توسط اعضای کمیته انجام شده که انصافا قابل تقدیر و تحسین است. در اصلاح آیین نامه اجرایی مواد 2 و 8 و 13 قانون جامع، کارگروه حقوقی کمیته پیگیری چندین نشست برگزار کردند و 3 جلسه هم در وزارت رفاه داشتند و به قول دکتر علیمحمدی، مشاور وزیر رفاه، در این مورد بهترین کار تخصصی در اصلاح آیین نامه ها توسط کمیته انجام شد . این نظرات در جلسه معاونان وزارت رفاه با حضور وزیر بررسی شده است. لازم می دانم از تلاش آقایان دکتر صابری و دهباشی در کنار سایر همکاران در کارگروه حقوقی تشکر کنم که حضورشان هم به کمیته هم به کارگروه حقوقی جایگاه خاصی بخشیده است. البته تاکید می کنم که حضور تمام اعضای کمیته در کارگروه ها حقیقتا تاثیر گذار بوده است. کارگروه اشتغال هم نشست های موثری را برگزار کرده است. در بحث سهمیه بندی بنزین هم کمیته با تشکیل کارگروه ویژه و تنظیم طرحی کارشناسی در تخصیص سهمیه بنزین معلولان، حرکت خوبی انجام داد. در این طرح تمام گروههای معلولان حتی خانواده های معلولان ذهنی هم در نظر گرفته شدند. تا آنجا که من اطلاع دارم، این طرح به هیات دولت رفته و در اختیار رییس ستاد تبصره 13 قرار گرفته است که امیدواریم با عنایت دولت و ستاد تبصره ،13 به زودی این مشکل دوستان معلول حل شود. در تخصیص اعتبارات یارانه دولت هم نظرات تمام اعضا بررسی شد و در اختیار وزارت رفاه قرار گرفت. *آقای دشتی، یک سؤال اساسی: الان در چهارمین سالگرد تصویب قانون جامع هستیم. اما می دانید که میزان اجرای قانون به 20 درصد هم نمی رسد .اشکال کار کجاست؟ - دشتی: ببینید، کارهای خوبی انجام شده که نباید از آنها چشم پوشی کرد. به نظرم، تلاش همکاران ما در سازمان های غیر دولتی معلولان هم در این زمینه پر رنگ است. کمیته پیگیری در کنار سازمانها و وزارتخانه های مجری قانون جامع قرار دارد؛ منظورم این است که کمیته، مسئول اجرای آن نیست، بلکه تمام آحاد جامعه باید در اجرای قانون سهیم شوند. در این میان مطمئنا سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی معلولان در جامعه، و شهرداری ها در بحث مناسب سازی محیط شهری سهم به سزایی دارند. اما اجرای قانون جامع با دو مشکل کلی روبرو است: یکی بودجه و دیگری نظارت. در بخش بودجه، ماده 16 قانون جامع دست مسئولان را بسته است. تا منابع مشخص نشود، مفاد قانون اجرایی نخواهد شد. بودجه ای در حدود 600 میلیارد تومان برای اجرای قانون برآورد می شود. در بخش نظارتی هم ضمانت اجرایی لازم برای مواد قانون نداریم . بعد هم مسائل فرهنگی که بخشی از آن از نگاه مسئولان به این مقوله نشات می گیرد. ببینید، باید برای معلولان عزیز حقوق شهروندی قائل شویم و حق و حقوق آنها را به عنوان یک شهروند ایرانی در تمام موارد مثل حق حضور در جامعه، حق برخورداری از آموزش، حق اشتغال و ... به رسمیت بشناسیم. وقتی که برای مناسب سازی نشدن یک ساختمان، جریمه تعیین می شود، یعنی ما حقوق افراد دارای معلولیت را به رسمیت می شناسیم. یا وقتی دانشگاهها برای حضور معلولان مناسب سازی شوند، یعنی ما حق آموزش برای آنها قائل هستیم. *به نظر شما آیا کمیته می تواند در کارکرد ثانوی خود، محلی برای اجماع سازمان های غیر دولتی معلولان باشد و به نظریاتی که اخیرا مطرح می شود، جامه عمل بپوشاند؟ - دشتی: در این باره شک نداشته باشید. ما با توکل به خداوند، و با عزم واحد و اراده عزیزان فعال در سازمان های مردم نهاد معلولان، درصدد ایجاد تشکلی واحد برای سازمان های مردم نهاد معلولان با عنوان «شورای هماهنگی معلولان در سراسر کشور» هستیم و در این راه امیدواریم از حمایت دوستان سازمان بهزیستی و وزارت رفاه و تامین اجتماعی نیز برخوردار شویم. البته در این باره باید فعالیت های زیادی را آغاز کنیم. کمیته پیگیری قانون جامع مطمئنا با توان علمی و اجرایی که در میان اعضا دارد، نقش محوری و اصلی را برای ایجاد شورای هماهنگی معلولان سراسر کشور بر عهده خواهد داشت. سازمان های دولتی مثل بهزیستی و وزارت رفاه می توانند نقش بستر سازی و تسهیل گری را بر عهده بگیرند؛ همانطور که آقای دکتر علیمحمدی، مشاور وزیر رفاه در مصاحبه هایش نیز مباحث مربوط به آن را مطرح کرده است. من یک نکته را توضیح بدهم: بالاخره دولت باید به گونه ای، از حرکت و تلاش ما سازمان های مردم نهاد معلولان حمایت کند، به شکل های مختلف، مثل اختصاص اعتبارات، تامین جا و فضای مناسب معلولان و ... البته تاکید کنم این هرگز به معنای کمرنگ شدن استقلال فکری و حرکتی ما نخواهد بود. وقتی قصد قربت به سوی خدا باشد، حقیقتا راه هموار خواهد شد و ناملایمات به شیرینی بدل می شوند. گفتگو از : محسن حسینی |
ICF یک زبان بینالمللی مشترک، خطی و چند بعد است جهت تعریف عملکرد، ناتوانی و سلامت که در آن سببشناسی بیماری و درمان معیار و هدف قرار نمیگیرد، بلکه کارکرد بدن، فعالیت و مشارکت فرد و عواملی محیطی متغیرهای آن هستند.
ICF بر مبنای مدل پزشکی اجتماعی طراحی شده که خود ترکیبی از مدل پزشکی و اجتماعی است. در مدل پزشکی معلولیت یک نقص محسوب میشود و تنها راه مقابله، درمان است. در مدل اجتماعی، معلولیت یک تفاوت است و جزو طبیعت فرد محسوب میشود و برای حفظ تعادل و برابرسازی فرصتها، جامعه مسئول است نه فرد. در این رویکرد راهحل، مناسبسازی محیط پیرامون فرد است.
در طبقهبندی ICF مرز بین توانمندی یا ناتوانی افراد و ملاک آن تنها وضعیت جسمانی نیست، بلکه میزان مشارکت فرد در فعالیتهای اجتماعی، شاخصههای تعیینکننده است.
ICF را میتوان به عنوان ابزاری در آمار، تحقیقات، موارد کلینیک، سیاستگذاری اجتماعی و آموزش به کار برد. در طبقهبندی این سیستم،برای هر فرد براساس الف) عملکرد و ساختار بدن ب) میزان مشارکت و فعالیت ج) عوامل محیطی (اعم از موانع و تسهیلکنندهها) کدی در نظر گرفته میشود.
با این شرایط سیستم جهان شمولی خواهیم داشت که جایگزین طبقهبندی پیشین (که تنها معلولین را به عنوان اقلیتی از جامعه در برمیگرفت) خواهد شد. با این تعریف هر فردی ممکن است دارای ناتوانیهایی باشد که عوامل بیرونی مختلفی از جمله کیفیت تولیدات و تکنولوژی موجود در جامعه، سیاستگذاریها و خدمات اجتماعی، نگرشهای فرهنگی، طبیعت و محیط پیرامون و در نهایت میزان حمایت و روابط افراد با یکدیگر در آن دخیلند.
از سال 1994 تا سال 2001، یعنی به مدت 7 سال، در سازمان بهداشت جهانی بر روی ICF مطالعه شده است.61 کشور نیز تاکنون این سیستم را مورد مطالعه و بررسی قرار دادهاند و اساسنامه آن نیز به 27 زبان گوناگون ترجمه شده است. همچنین 38 کنفرانس ملی و 7 کنفرانس بینالمللی در این مورد برپا شده و 3 هزار و 500 نمونه آماری در همین رابطه موجود است.
مدلهای نا توانی از آغاز تا امروز
1 - الگوی اخلاقی: الگویی قدیمی که در آن معلولیت مترادف با گناه و شرم بوده و با شخص معلول به عنوان فردی منحوس و طردشده از جامعه برخورد میشده است.
2 - الگوی پزشکی: در این الگو معلولیت نوعی بیماری است که باید درمان شود و جامعه هیچ مسئولیتی در فراهمکردن شرایط برای حضور فرد در جامعه ندارد و فرد میبایست در انتظار بماند تا سلامتی خود را باز یابد.
3 - الگوی اجتماعی: این الگو به ما میگوید افراد جامعه و سازمانهای موجود، مسئول عدم حضور فرد دارای معلولیت در اجتماع میباشند و باید شرایط لازم برای دسترسی، مشارکت و همراهسازی این افراد در اجتماع را فراهم آورد.
4 - الگوی توانبخشی: این الگو بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد و شباهت زیادی به مدل پزشکی دارد که در آن تمرکز بر درمان، مشاوره و تمرینهای ورزشی توسط متخصص توانبخشی است.
5 - الگوی ناتوانی: از منظر این الگوی ناتوانی یک وجه طبیعی زندگی محسوب میشود و نه یک نقص.
6 - الگوی پزشکی اجتماعی: همان طور که از نام این الگو مشخص است، ترکیبی از دو مدل اجتماعی و پزشکی میباشد که در آن به بعد فیزیکی فرد توجه نمیشود، بلکه بر عملکرد و توانایی وی در حل مشکلات و نحوه رویارویی با شرایط دشوار استوار است.
قطع کامل یا بخشی از مهمترین رشته عصبی موجود در بدن که از آن به عنوان رشته نخاعی نام برده میشود بدون شک پیامدهای روانی و جسمانی قابل توجهی را برای فرد دچار ضایعه نخاعی به دنبال خواهد داشت که آگاهسازی افراد دچار ضایعات نخاعی و خانوادههای آنان در این خصوص امری ضروری است.
از دست دادن تواناییهای حسی و حرکتی در بخش اعظمی از اندامهای بدن و وابستگی مفرط به دیگران، چنان رنجی را بر فرد تحمیل میسازد که تنها افراد دچار این ضایعه قادر به درک ابعاد آن خواهند بود.
بسته به اینکه آسیب دیدگی نخاع در چه سطحی ایجاد شده باشد شدت واکنشهای عاطفی افرادی که دچار ضایعه نخاعی هستند متفاوت خواهد بود. خشم و انکار واقعیت، نخستین تجربه روانی است که در مواجهه با فرد آسیب دیده و حتی خانواده وی شاهد آن خواهیم بود.
ضایعه نخاعی، تناسب اندام و جاذبه ظاهری شخص را از وی ستانده است. او را از کار بیکار کرده و مشکلات عدیدهای را در مناسبات اجتماعی فراروی وی قرار داده است؛ خانواده نیز با این وضعیت دست به گریبان است و روش رویارویی با آن را نمیداند.
در برخورد با افراد آسیبدیده و خانوادههای آنان، نخست باید همدلی و همدردی را پیشه کار خود قرار دهیم. آنها باید احساتشان را به راحتی ابراز کنند و ما نیز میبایستی با صبر و متانت به حرفهایشان گوش فرا دهیم و برای افکارشان احترام قائل شویم؛ یأس، افسردگی و انزوای اجتماعی نیز از دیگر واکنشهای این افراد به شمار میرود. مربیان باید بکوشند تا ضمن کمک به آسیب دیدگان و خانوادههای آنان طی سپری کردن این مراحل به تدریج آنان را با واقعیت موجود آشنا سازند.
وظیفه یک روانشناس یا مربی آگاه تاکید بر ارزش انسانی فرد معلول در نظر خود وی و اطرافیان او است. یک معلول ضایعه نخاعی کماکان انسانی برخوردار از قابلیتهای ارزنده فکری و روحی است که باید آن را شناسایی کرده و به کار گیرد. مربیان همچنین باید تلاش کنند تا خانوادههای افراد آسیب دیده آگاهی لازم را درخصوص مشکلات و محدودیتهای معلولان ضایعه نخاعی و شیوههای کمک مؤثر به آنان بدست آورند.
این گروه از معلولان در بسیاری از کارهای شخصی خود به کمک دیگران نیازمندند. دفع ادرار و مدفوع در این افراد باید به کمک وسایل کمک بهداشتی صورت گیرد. آنان باید برای حرکت دادن اندامها و بازیابی تواناییهای از دست رفته خود از تجهیزات کمک توانبخشی استفاده کنند.
در افرادی که به دلیل قطع کامل رشته نخاعی به ویژه در ناحیه گردن دچار آسیب شدهاند، حتی پوشیدن لباس یا غذا خوردن نیز میبایستی به کمک دیگران انجام شود. خانواده باید این نیازها را بشناسد و شیوه برآورده ساختن آن را بیاموزد.
فرد معلول ضایعه نخاعی از همان عزت و احترامی برخوردار است که پیش از آسیب دیدگی از آن بهرهمند بوده است. این نکتهای است که در تعامل با شخص دچار ضایعه نخاعی حتماً باید مدنظر قرار داد. فرد آسیب دیده زمانی میتواند نیازهای خود را بهراحتی با اطرافیان مطرح کند که احترام متقابل بر مناسبات موجود حاکم باشد.
مربی میتواند به معلول ضایعه نخاعی و خانواده وی کمک کند تا نگاه خود را نسبت به شرایط موجود تغییر دهند. هرچند این نوع از معلولیت، شرایط سختی را به افراد مورد نظر تحمیل میکند اما در عین حال دنیای جدیدی را به روی آنان میگشاید؛ چه بسا با افراد متفاوت و مسیرهای تازهای آشنا شوند که تأثیرات بسیار مثبتی بر سرنوشت آنها داشته باشند.
فرد معلول ضایعه نخاعی باید تشویق شود تا اندامهای خود را به حرکت درآورد و خانواده نخستین کانونی است که میبایستی شرایط لازم را برای جنبش و تحرک فرد فراهم کند. محیط خانه باید به شکلی طراحی شود که شخص دچارضایعه نخاعی بتواند آزادانه در آن تردد کند؛ فضای داخل منزل میبایستی عاری از هرگونه موانع محیطی باشد.
عرض درهای ورودی باید به اندازهای باشد که صندلی چرخدار به راحتی از آن عبور کند. وسائل مختلفی که در منزل مورد استفاده قرار میگیرد میبایستی در مکانهایی قرار داده شود که فرد آسیب دیده به راحتی به آن دسترسی پیدا کند. عضو معلول خانواده باید تشویق شود تا در امور منزل مشارکت کند. او میتواند با کمکهای فکری خود، حلال بسیاری از مشکلات باشد. ما میتوانیم در کارها با او مشورت کرده تا حس ارزشمندی را در وی تقویت کنیم.
حمایت و مراقبت صرف از فرد معلول ضایعه نخاعی کار صحیحی نیست. شخص آسیب دیده حدالامکان میبایستی کارهای شخصی خود را به طور مستقل انجام دهد. در غیر این صورت به موجود پرتوقعی بدل میشود که دیگران را دائماً در خدمت نیازهای خود میبیند.
این واقعیت را باید برای فرد آسیب دیده روشن کنیم که اطرافیان او دارای تواناییهای محدودی هستند و تنها میتوانند بخشی از نیازهای وی را برآورده سازند، ضمن آنکه خود او نیز باید مسئولیتهایی را در قبال اطرافیان خویش بپذیرد.
علاوه بر آنچه گفته شد، نکات دیگری نیز وجود دارد که رعایت آنها از سوی مربیان و خانوادههای افراد ضایعه نخاعی میتواند سازگاری روانی را در این گروه از آسیب دیدگان تسهیل نماید که اهم آنها عبارتند از:
1 - کمک به افراد معلول و خانوادههای آنان در برقراری ارتباط با تیم توانبخشی و سرعت بخشیدن به حل مشکلات آنان به ویژه در نخستین ماههای پس از آسیبدیدگی.
2 - کمک به این گروه از معلولان در دستیابی به موقع به وسایل کمک توانبخشی و آشنایی دقیق آنان با نحوه استفاده از این وسایل.
3 - تشکیل کانونهای ارتباطی میان خانوادههای افراد ضایعه نخاعی و افزایش پیوندهای عاطفی و اجتماعی میان آنها.
4 - تشویق این دسته از معلولان به انجام فعالیتهای مورد علاقه و درگیر ساختن ذهن آنان با تجارب موفقیتآمیز.
5 - تشکیل کلاسهای آموزش مهارتهای زندگی برای افراد آسیب دیده و خانوادههای آنان به منظور افزایش مهارتهای شناختی آنان در برخورد با مسائل اجتماعی، فائق آمدن بر اضطراب و نگرانی و افزایش قدرت حل مسئله در این گروه از توانخواهان.
6 - مناسبسازی محیطهای شغلی افراد معلول ضایعه نخاعی اعم از رفع موانع محیطی و تغییر فضای فیزیکی محیط کار متناسب با نیازهای این اشخاص.
7 - در نظر داشتن مدت زمان معین در حین ساعات کار به منظور استراحت و تجدید قوای این دسته از شاغلان.
8 - فراهم کردن امکانات لازم جهت بهرهمندی این گروه از معلولان از خدمات بیمهای به ویژه در زمینه تهیه وسایل کمک توانبخشی و استفاده از یارانههای دولتی در این خصوص.