بیش از دو سوم افراد معلول جهان در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند و روز به روز تعداد این افراد در حال ازدیاد است و بیشترین رشد در گرو معلولین بالای 65 سال دیده می شود . پیر شدن لزوما" به معنای معلول شدن نیست ولی بهرحال افراد سالمند بیشتر از افراد جوانتر احتمال ناتوان شدن و در معرض معلول شدن را دارند . این امر بدلیل آن است که اثر عوامل ایجاد کننده نقص و ناتوانی در سنین جوانی و میانسالی روی هم انباشته شده و باعث معلولیت در دوران سالمندی می گردند . در زیر به برخی از آنها اشاره می شود :
1- بیماریهای ناشی از کار یا سبک زندگی به همراه بهداشت نامناسب و فقر غذائی که عموما" بعد از چند سالی ، بخصوص در دوران بزرگسالی ، باعث نقص و ناتوانی جسمی می شود .
2- اثرات فقر و محرومیت مزمن ، تغذیه نامناسب و عدم دسترسی به مراقبت های بهداشتی اولیه که باز هم بعد از چند سالی ، بخصوص در دوران بزرگسالی ، باعث نقص و ناتوانی جسمی می شود .
3- جراحات و نقائص ناشی از جنگ ها و نا آرامی های اجتماعی یا آوارگی ( بعلت نبود درمان و حمایت مناسب ) با بالارفتن سن بدتر می شوند . البته برخی از نقائص و ناتوانی ها ممکن است بعنوان یک بخش طبیعی از آسیب پذیری و رو به موت رفتن انسان ایجاد می شوند . بعنوان مثال : الف – کاهش یا فقدان شنوائی. ب- اختلالات بینائی مثل کاتاراکت. ج- درد و بی حرکتی در مفاصل و استخوان ها و مفاصل ، کاهش تحرک و چالاکی . د- بیماری هائی مثل سکته مغری یا ناراحتی قلبی ، که حرکت کردن و صحبت کردن را تحت تأثیر قرار می دهند یا دمانس (فراموشی) که توانائی های ذهنی را کاهش می دهند . با این حال ، تعداد افرادی که در مراحل اولیه زندگی دچار نقص و ناتوانی شده اند و عمر طولانی داشته اند به تعداد افراد سالمند
می افزاید .
داشتن یک نقص : داشتن یک نقص همیشه منجر به ناتوانی و معلولیت نمی شود ، بعنوان مثال شخصی که دارای ضعف بینائی است ، می تواند با استفاده از یک عینک بخوبی ببیند.و یا شخصی که دارای ناراحتی قلبی است ، می تواند با دارو درمانی مناسب زندگی فعالی داشته باشد ولی اگر خدمات پزشکی و توانبخشی در دسترس نباشند ، شخص ممکن است بعلت نقص های جزئی ناتوان گردد ، این مسأله در جوامع دور افتاده و خیلی فقیر و در شرایط ویژه مثل بحران های اجتماعی داخلی ، بلایای طبیعی ، بویژه برای سالمندان ( که در مواقع امداد رسانی در اولویت کمتری برخوردار هستند ) بیشتر اتفاق می افتد . در اغلب اوقات معلولین سنین مختلف در منازل تنها گذاشته می شوند و یا از دید دیگران پنهان می گردند ، بنابراین شناخته شده نبوده و در برنامه های مختلف بحساب نمی آیند . آنها معمولا یک بخشی از چرخه ناپیدائی هستند که بیشتر باعث آسیب پذیری و پنهان نمودن شان می شود . راهکارهائی برای تلفیق معلولین در جامعه : معلولیت یکی از دلایل عمده فقر ، محرومیت اجتماعی و نابرابری و تبعیض سنی در سراسر جهان است . تبعیض سنی به این معنی است که افراد پیر و سالمند در زیر توده ای عظیم از مشکلات تنها گذاشته می شوند ، مشکلاتی مثل فقر شدید ، تغذیه نامناسب و تنهائی . ازطرفی معلولیت در مردان و زنان بطور متفاوت ایجاد می شود ، به عنوان مثال مردانی که در معادن کار می کنند و یا کارهای سنگین انجام می دهند ، بیشتر در معرض عفونت های سینه و یا حوادث قرار می گیرند . از طرف دیگر پیمایش های مختلف ملی نشان می دهند که زنان مسن بیشتر از مردان در معرض فقر و ناتوانی قرار دارند ، زیرا آنها احتمالا بیشتر از مردان با خشونت های خانگی ، دسترسی ضعیف به آموزش ، نبود کار و نداشتن درآمد ، تغذیه نامناسب ، دسترسی نداشتن به خدمات بهداشتی ، بی بهره بودن از بیمه اجتماعی ، محروم بودن از ارث و نداشتن قدرت سیاسی دست به گریبانند . زنان سالمند احتمالا با مسائلی همچون استثمار (بهره کشی) و تبعیض در مقیاس بیشتری روبرو هستند . بنابراین زنان و مردان سالمند این حق را دارند که در برنامه های توسعه تا تحقق اهداف توسعه هزاره تا سال 2015 که تا آن موقع فقر را به نصف کاهش می دهند ، در نظر گرفته شوند . طبق بررسی های بعمل آمده تأکید برنامه های توانبخشی موجود بر روی کودکان و افراد جوانتر است و برنامه هائی که برای افراد سالمند در نظر گرفته می شوند دارای دیدگاه توانبخشی نیستند . اغلب توسعه برای افراد معلول به توانبخشی و خدمات بهداشتی محدود شده است ، در حالیکه معلولین این حق را دارند که در تمام جنبه های برنامه های توسعه و ریشه کنی فقر نه فقط به عنوان یک خدمت گیرنده غیر